بيهوشي عمومي در بيماران خاص
در بدن ما ميلياردها سلول در مغز، قلب، ريه، كليه، كبد و خون وجود دارند كه خارج از حوزه اطلاع و آگاهي ما هزاران هزار فعاليت پيچيده سلولي و عملكردهاي حياتي را انجام ميدهند. ما به اندازه سر سوزني نميتوانيم بر عملكرد سلولهاي كبد يا كليه يا قواي دفاعي بدن خود بهطور مستقيم اعمال نفوذ كنيم.
ما با اراده يا با فرمان قادر نيستيم تعداد ضربانهاي قلب خود را كاسته يا بر آن بيفزاييم يا ميزان ترشح غدددرونريز را كاهش يا افزايش دهيم. اين بخش عظيم در بدن ما كه خارج از حوزه هوشياري ماست مسلما قسمتي از وجود ماست ولي ما نسبت به آن آگاهي نداريم.
كنترل فعاليتهاي اين قسمت از بدن بهويژه در مورد سيستم قلبي- عروقي، تنفس و فعاليت غده فوقكليوي بر عهده اجزايي از مغز است كه به هوشياري ما مربوط نميشود و البته بخشي از فعاليتهاي بدن بهطور مستقيم اصلا تحت كنترل مغز نيست، هر چند كه با از بينرفتن مغز، به مرور اين فعاليتها نيز به سمت زوال و نابودي ميرود. در حالتي از عدمهوشياري ساده مانند آنچه در حالت خواب فيزيولوژيك يا خوابآلودگي ناشي از داروها ميبينيم، درست است كه فرد ظاهرا بيهوش است ولي فعاليتهاي غيرهوشيارانه مغز و ارگانهاي داخلي بدون وقفه و خلل روال خود را طي ميكند ولي در اغماي عميق و يا در بيهوشي عمومي چنان خاموشي مغز همهجانبه و عميق است كه غير از دست رفتن هوشياري بسياري از فعاليتهاي حياتي بدن نيز دستخوش تغيير ميشود.
بيمار بيهوش مستعد به نوسانات فشار خون و سرعت ضربان قلب ميشود كه لازم است كنترل شود لذا آنچه در بيهوشي عمومي رخ ميدهد بسيار فراتر از يك عدمهوشياري ساده است كه مثلا در حالت خواب وجود دارد. به همين دليل است كه پس از كشف بيهوشي متخصصان بيهوشي خيلي زود دريافتند كه مراقبت از بيمار زير بيهوشي وظيفه سنگين و اصلي آنان است كه شايد از تجويز صرف داروهاي بيهوشي مهمتر باشد.
در اين راستا به مرور تجهيزات و وسايل براي كنترل بيماران و بهخصوص اطمينان از رسيدن اكسيژن به ارگانهاي حياتي كشف شد و متخصصان بيهوشي توانستند بهطور لحظه به لحظه توسط نمايشگرها يا اصطلاحا مانيتورينگ شرايط بيمار بيهوش خود را حين عمل جراحي بسنجند و آن را كنترل كنند. امروزه حين بيهوشي پارامترهاي متعددي بهطور مدام تجزيه و تحليل شده و پزشك بيهوشي درصورت تخطي اين پارامترها از حدود طبيعي به كنترل آن مبادرت ميورزد.
سرعت و الگوي تنفس، فشارهوا در مجاري تنفسي، غلظت گازهاي بيهوشي، سرعت و الگوي ضربان قلب، فشارخون، تخمين كفايت ميزان اكسيژن خون و ميزان دياكسيد هواي بازدمي بيمار و سنجش عمق بيهوشي از جمله مواردي است كه امروزه در اتاقهاي عمل در بيماران بيهوش مورد سنجش مداوم است و متخصص بيهوشي آن را تحت نظر دارد.
در جراحيهاي بزرگ و پيچيده اين پارامترها تعدد بيشتري پيدا كرده و از بيمار مراقبت دقيقتري به عمل ميآيد. بايد توجه داشت كه لزوم اين مراقبت همه جانبه و وسيع حين بيهوشي صرفا بهعلت خود بيهوش شدن و خاموشي مغز نيست بلكه دخل و تصرفات جراحي مانند شكافتن بدن و كار تهاجمي بر اعضا و ارگانهاي بدن كه حين جراحي انجام ميشود نيز خود موجب مستعد شدن بيمار و به نوعي عدمثبات ميشود كه اهميت مراقبت لحظه به لحظه از بيمار را بيشتر ميكند.
پس از بيهوشي و آغاز عمل جراحي، بيمار خاموش و بيهوش، كنترل بخش عمدهاي از بدن خود را به متخصص بيهوشي واگذار ميكند؛ گويي پزشك عهدهدار مراقبت از يك بيمار كاملا بيدفاع ميشود و به جاي مغز وي فرمان فعاليتهاي حياتي او را بر عهده ميگيرد. دكتر محمدمهدي قيامت، رئيس انجمن بيهوشي و مراقبتهاي ويژه ايران، با اشاره به اينكه در دنياي امروز بيهوشي بسيار ايمن و امكان وقوع عوارضكم در جهت حفظ سلامت بيماران است، به همشهري گفت: وجود داروهاي كمعارضه كنوني، دستگاههاي نمايشگر متعددي كه بسياري از علايم حياتي بيماران را لحظه به لحظه نمايش ميدهند و پزشكان و پرسنل مجربي كه بيماران را حين بيهوشي تحت نظر قرار ميدهند بيهوشي را از هر زمان ديگري ايمنتر ساخته و خوشبختانه تمامي اين امكانات در كشور ما در حد مطلوبي وجود دارد.
وقتي بدن خاموش ميشود!
به گفته وي، دغدغههاي بيهوشي در همه مردم وجود دارد ولي متأسفانه ميبينيم كه بعضي بهصورت غيرعلمي اين دغدغهها را بزرگ جلوه ميدهند. بر مبناي آمارهاي جهاني، مرگوميرهايي كه حين بيهوشي اتفاق ميافتد فقط و فقط از هر 10هزار مورد يك مورد است؛ يعني آمار بسيار كمي از مرگوميرها ناشي از بيهوشي رخ ميدهد. اما در مورد افرادي كه ميخواهند بيهوشي بگيرند و بيماريهاي خاصي هم دارند (مانند بيماران مبتلا به ديابت، بيماران قلبي و...) بايد گفت چون روشهاي بيهوشي بسيار مدرن شده و گازهاي جديدي در دسترس قرار گرفتهاند، درصد خطر بيهوشي باز هم از آنچه بوده، ناچيزتر شده است. در اينجا مهمترين نكته، آگاهي متخصص بيهوشي از وضعيت كمي و كيفي بيماريهايي است كه فرد داوطلب عمل جراحي و بيهوشي به آن مبتلاست.
وي تأكيد ميكند كه پيش از اعمال بيهوشي، حتما و حتما بايد توسط متخصص بيهوشي معاينه و بررسي شويد. بيماريهاي خود را با او درميان بگذاريد تا با توجه به آنها تمهيدات خاصي درنظر گرفته شود و روش بيهوشي متناسب براي شما توضيح داده شود. اين توضيحاتي كه توسط پزشك متخصص بيهوشي ارائه ميشود، ميتواند از استرس شما بكاهد و اين امر نيز به كاهش مرگومير كمك شاياني ميكند. آگاهي بخشي به مردم در اين زمينه چه توسط رسانهها و چه مطبوعات الزامي است چون از قديم هم شما اين جمله معروف را شنيدهايد كه يك جراحي بد با بيهوشي خوب شايد عوارض خطرناكي نداشته باشد اما يك جراحي خوب با بيهوشي بد ميتواند نتايج فاجعهآوري داشته باشد.
برخي معيارها براي تعيين ريسكپذيري بيماران وجود دارد كه براساس سن، جنس، بيماريهاي همراه، اورژانس بودن يا نبودن بيمار تعريف ميشود و در غالب اطلاعات، كمي مدنظر قرار ميدهند و مطابق با وضعيت كيفي هر بيمار جمعبندي ميشود و با توجه به آن بيهوشي مناسب هر فرد درنظر گرفته ميشود. جالب است بدانيد عاملي كه سببساز ريسك ناشي از بيهوشي ميشود، خود بيماري نيست بلكه ناآگاهي متخصص بيهوشي از آن بيماريها و اطلاعات كلينيكي و پاراكلينيكي اوست.
پس تأكيد ميكنم براي جلوگيري از هرگونه مشكل احتمالي بايد فرهنگسازي بيشتري صورت بگيرد تا به پيشبرد و مفهوم بخشي كلينيكهاي بيهوشي بيمارستانها چه دولتي و چه خصوصي منجر شود. در افكار عمومي نسبت به 2 بيماري قلبي و ريوي حساسيت بيشتري وجود دارد چون گازهاي بيهوشي از طريق ريه اعمال ميشوند و تنفس مصنوعي كه حين بيهوشي تجويز ميشود نيز نيازمند آن است كه متخصص بيهوشي از سلامت ريهها باخبر باشد لذا براي هر بيمار كه احتمال مشكل ريوي ميدهيم، در قالب تستهاي ريوي، آناليز گازهاي خون شرياني، اسپيرومتري و ديگر بررسيها، سعي ميكنيم از وضعيت او آگاه شويم.
حتي براي پيگيري درمانهاي لازم، گاهي متخصص بيهوشي ميتواند عمل جراحي انتخابي را به تعويق بيندازد. اين اقدام 2فايده دارد؛ اول اينكه طبيعتا خطرات ناشي از بيهوشي او كمتر ميشود و در ثاني از نظر بودجه درماني بهداشتي كه بر سيستم آن جامعه تحميل ميشود صرفهجويي خواهد شد. درصورتي كه متخصص بيهوشي لازم بداند بيمار را به متخصص قلب، داخلي، فرد و يا ديگر همكاران براي مشاوره ارجاع ميدهد اما متأسفانه گاهي شاهديم بيمار داوطلب جراحي را تحت مشاورههاي غيرضروري و انواع تصويربرداريها و آزمايشها قرار ميدهند كه هم او را از اين سيستم ارجاع غلط متضرر ميكنند و هم به بودجه درماني كشور ضربه ميزنند.
در كنار اين موضوع، آنچه باعث خوشحالي است اينكه بهدليل پيشرفتهاي خوب و ايمن بودن بيهوشي به افراد مختلف واجد بيماريهاي گوناگون مانند آسم، مشكلات قلبي، ديابت و... ميگوييم كه نبايد از بيهوشي بترسيد. با دادن اطلاعات كافي به متخصص بيهوشي ميتوانيد آسوده باشيد كه او تمهيدات مناسب را در نظر ميگيرد. مثلا براي بيمار ديابتي، گذشته از كنترل قندخون، نارسايي ارگانهاي نهايي كه از عوارض ديابت است درنظر گرفته ميشود.
ارگانهاي نهايي مثل قلب و عروق و كليه اين بيماران ميتواند به خاطر عوارض ديابت آسيبديده باشد و يا در سيستم سمپاتيك و پاراسمپاتيك آنها مسائلي مانند افت ناگهاني فشار، عدمكنترل فشار و پاسخهاي ناهنجار نسبت به داروهاي بيهوشي وجود دارد كه متخصص بيهوشي به راحتي ميتواند با تجويز برخي داروها پيش از بيهوشي و درنظرگرفتن تكنيكهاي خاص حين بيهوشي از اين موارد پيشگيري كند. حتي در فاز بعد از بيهوشي و ريكاوري هم تغييراتي نسبت به افراد عادي وجود دارد كه مطلع بودن پزشك از بيماري فرد، همه اينها را رفع ميكند. ما در مشاوره، به بيمار قلبي ميگوييم دستورات دارويي و غيردارويي متخصص قلب خود را پيگيري كند.
حس كند هر زمان امكان دارد در معرض بيهوشي قرار بگيرد، چه جراحي انتخابي و چه اورژانسي، پس همه مدارك پزشكي شامل تست ورزش، آنژيوگرافي و كل پرونده پزشكي را حفظ كند تا به موقع در اختيار پزشك بگذارد تا تكنيك بيهوشي خود را با توجه به اطلاعات كمي و كيفي تنظيم كند. در مورد بيماران ريوي هم همينطور، بايد درمانها را منظم زيرنظر پزشك خود انجام دهد و از پزشك جراح بخواهد او را به متخصص بيهوشي ارجاع دهد، سپس پرونده پزشكي خود را در اختيارش بگذارد تا پزشك بيهوشي هر آنچه لازم است در مورد او بداند را مدنظر قرار دهد.
برخي از اوقات بيماران از متخصص بيهوشي در مورد بيخطري اقدامات بيهوشي تقاضاي تضمين قطعي ميكنند در اين مورد بايد مجددا متذكر شد كه با پيشرفت خيرهكننده علوم در زمينه داروها، تجهيزات و مانيتورهاي بيهوشي و اعمال اين دانش از طرف پزشكان مجرب كه پس از طي دورههاي تخصصي پا به اين عرصه گذاشتهاند بيهوشي اكنون ايمنتر و راحتتر از هر زمان ديگر است.
در شرايط معمول خطرات ناشي از بيهوشي، بسيار ناچيز است و روزانه هزاران بيمار در كشور با حداقل خطر تحت عمل جراحي و بيهوشي قرار ميگيرند ولي توجه به اين مطلب بهعنوان يك اصل قابلتعميم در تمام امور مربوط به درمانهاي پزشكي ضروري است كه هيچيك از اقدامات درماني بهطور قطع و صددرصد نميتواند ايمن باشد و حتي ايمنترين داروهايي كه روزانه توسط تعداد بسيار زيادي از بيماران مصرف ميشوند ميتوانند در مواردي نادر عوارض مهمي را ايجاد كنند. آنچه مهم است توجه به اين واقعيت است كه منافع و جنبههاي مثبت اقدامات درماني تجويز شده توسط پزشكان (اعم از تجويز دارو، اعمال جراحي، بيهوشي و...) براي سلامت بيمار بسيار بيشتر از ضررهاي نادر احتمالي است.
منبع : همشهری آنلاین