7،3 درصد جمعيت ايران سالمند هستند
با اجراي طرح موفق كنترل جمعيت كشور در سالهاي گذشته در زمان حاضر جمعيت كشور به سمت سالمندي در حال تغيير است و به سمت مسن شدن جمعيت كشور پيش ميرويم و بسيار مهم است كه براي نيازهاي جمعيت انبوه سالمندان كشور در سالهاي آينده برنامه ريزي كنيم تا مانند اكنون كه با مشكلاتي براي تامين نيازهاي جوانان مواجه هستيم در آن سالها با مشكلات پيچيدهتر سالمندي مواجه نشويم.
همگان میدانند که با رشد بالاي جمعيتي كشور در سالهاي اول دهه 60 اكنون شكم هرم جمعيتي ايران مربوط به جوانان ۲۵ تا ۲۸ سال است به همين علت امروز با تراكم جمعيت جوان در اين سنين كه عمدتاً در سن اشتغال، ازدواج و تحصيلات تکمیلی دانشگاهي هستند مواجه هستيم.
در زمان حاضر قسمتهاي پايين هرم جمعيتي كشور لاغر شده است و به همين علت با ظرفيت مازاد در مدارس مواجه هستيم و در سنين دانشگاهی نیز با تساوی در امکانات روبرو بوده و دیگر هر کسی به راحتی میتواند به یک صندلی دانشگاهی دسترسی پیدا کند . ولی برای اشتغال و ازدواج ٬ با تراكم جمعيت و مشكلات زيادي براي تامين نيازها مواجه هستيم.
همين جمعيت جوان متقاضي، ازدواج و اشتغال، 30 سال آينده به سن سالمندي ميرسند و در آن روزگار قطعآ شاهد اوج مشكلات سالمندي در ايران، كه عمدتاً مسائل درماني و نگهداري سالمندان است، مواجه خواهیم شد.
آخرين سرشماري های انجام شده ، نشان میدهد 27/7 درصد از جمعيت كشور را سالمندان تشكيل ميدهند كه اين ميزان تا 20 سال آينده به 7/14 درصد خواهد رسيد.
اين ارقام نشان ميدهد كه اگر برنامهريزان و سياستگذاران كشور از هم اكنون برنامه مدون و خاصي براي اين قشر نداشته باشند در 20 سال آينده، كشور دچار يك بحران و معضل اساسي براي رفع مشكل و مسائل پيشآمده ناشي از مسائل اقتصادي، اجتماعي و غيره اين قشر روبرو ميشوند.
سالمندي بيماري نيست بلكه روند طبيعي عمر است، در اكثر كشورهاي دنيا سن 60 سالگي را زمان شروع سالمندي ميدانند ولي برخي كشورها نيز آغاز سالمندي را از سن 65 سالگي ميدانند با اين حال ممكن است افراد زيادي زودتر يا ديرتر از اين زمان سالمند شوند.
در زمان حاضر 600 ميليون سالمند بالاي 60 سال در دنيا زندگي ميكنند كه اين ميزان در سال 2050 ميلادي به 2 ميليارد نفر در جهان ميرسد.
فعلآ سوئد با 5/17 درصد جمعيت سالمند پيرترين كشور دنياست و پس از آن كشورهاي ايتاليا، بلژيك، يونان بالاترين ميانگين سني را در بين كشورهاي دنيا دارند.
براساس ارزيابي كه WHO از كل دنيا داشته است سن سالمندي درايران 60 سال محسوب مي شود.
باتوجه به پيشبينيها در سال 1429 از هر 4 نفر ايراني يك نفر سالمند است. در حال حاضر نیز 7،3 درصد از جمعيت كشورمان را سالمندان تشكيل ميدهند
ميانگين سني ايرانيان 30 سال پيش 4/17 سال بود ولي اين شاخص در سال 2000 ميلادي به 7/21 سال افزايش يافته است و البته روند پيرشدن جمعيت كشور با تغييراتي كه هرم جمعيتي كشور ايجاد شده، رشد شتاباني گرفته است. جمعيت سالمندي در ايران تا سال 2050 به 25 ميليون نفر ميرسد
آمارها نشان ميدهد كه حدود 7 درصد سالمندان كشور به تنهايي زندگي ميكنند، 30 درصد با فرزندان و 70 درصد با همسر و فرزندانشان زندگي ميكنند اما ميزان زندگي به تنهایی ٬ در بين زنان سالمند 8/12 درصد و در بين مردان سالمند 8/2 درصد است.
سال 55 تعداد سالمندان كشور يك ميليون و 700 هزار نفر بود ولي اين ميزان در سال 85 حدود 5 ميليون و 100 هزار نفر برآورد شد و پيشبيني ميشود جمعيت سالمند ايران در سال 2050 ميلادي به 25 ميليون نفر بالغ شود كه حدود يك چهارم جمعيت آن زمان است.
گيلان، بيشترين و سيستان و بلوچستان، كمترين تعداد سالمندان كشور را دارند .همچنین حدود 6/63 درصد سالمندان در شهرها و 4/35 درصد در روستاها ساكن هستند.
براساس سرشماري جمعيتي سال 85 مركز آمار ايران، از جمعيت 70 ميليون و 472 هزار نفري ايران، 5 ميليون و 120 هزار سالمند هستند، يعني 27/7 درصد جمعيت كشور را سالمندان تشكيل ميدهند. اگر چه چندی پیش رييس اداره سالمندان وزارت بهداشت، با توجه به شمار فراوان مواليد دهه 60 ٬ جمعيت سالمندان کشور را بيش از هفت ميليون نفر اعلام نمود . اما به هرحال هنوز نتایج سرشماری اخیر اعلام نشده و قطعآ رشد جمعیت سالمندی کشور بیش از برآوردهای آماری خواهد بود .
براي ثابت ماندن جمعيت بايد به ازاي هر زن 1/2 درصد مواليد وجود داشته باشد، اما اين رقم در كشور زير 5/1 درصد است. يعني جمعيت ايران به سوي پير شدن ميرود به طوري كه پيشبيني ميشود تا سال 2050، يك چهارم جمعيت كشور را سالمندان تشكيل دهند.
جمعيت سالمند كشور نسبت به 30 سال گذشته 2برابر شده است. طبق سرشماري سال 55، 3 درصد جمعيت ايران را سالمندان تشكيل ميدادند در حالي كه اين رقم در سال 85 به 3/7 درصد افزايش يافته است.
به شرط آن كه سن اميد به زندگي در ايران را 75 سال و آهنگ رشد جمعيت را 5/1 درصد در سال در نظر بگيريم، جمعيت كشور در سال 1405، 107 ميليون و 341 هزار نفر خواهد بود كه 7/14 درصد جمعيت يعني 15 ميليون و 789 نفر آن را سالمندان تشكيل خواهند داد.
بنابراين ميتوان گفت تا 20 سال آينده جمعيت سالمندي كشور 3 برابر ميشود.
در كشورهاي در حال توسعه مانند ايران، سرعت پير شدن بسيار سريع تر از كشورهاي توسعه يافته است و به همين خاطر ايران براي يك برنامه ريزي خوب وطولاني وقت كمي دارد ولی متاسفانه اقدامات لازم براي افراد سالمند در نظر گرفته نشده است.
باورهاي غلط درباره سالمندي كه اين دوران را زمان زندگي غيرفعال ميدانند، فعاليتهاي موازي بين دستگاههاي مسئول، ضعف آماري از وضعيت سالمندان، پوشش ناكافي بيمه و عدم كفايت سيستم بهداشت و درمان مهمترين چالشهاي سالمندان در ايران است.
در عوض احترام گذاشتن به سالمندان در فرهنگ ايراني ـ اسلامي ما، وجود 30 سازمان مردمي فعال در حوزه سالمندي، تكاليف قانون برنامه براي سالمندان از جمله فرصتها و مزيتهاي سالمندي در ايران است.
25 درصد سالمندان ايران هيچگونه بيمه درماني ندارند
با توجه به اينكه بيش از 80 درصد سالمندان با تغييرات فيزيولوژيكي، مشكلات اقتصادي و عدم توانايي هاي مختلف مواجه هستند، نبود حمايت هاي بيمه، عرصه را به اين افراد تنگ تر ميكند.
سالمنداني كه تحت پوشش بيمه نيستند درآمد حاصل از بازنشستگي ندارند ومجبورند تا در دوران سالمندي هم كاركنند.
در زمان حاضر 25 درصد از جمعيت 5 ميليون نفري سالمندان كشور تحت پوشش هيچ بيمهاي نيستند.
از جمعيت 5 ميليوني سالمند كشور اكنون حدود 3 ميليون نفر تحت پوشش يكي از سازمانهاي بيمهاي يا حمايتي هستند، يك ميليون و 300 هزار نفر تحت پوشش كميته امداد، يك ميليون و 600 هزار نفر تحت پوشش سازمان تأمين اجتماعي و بازنشستگي و حدود 100 هزار سالمند نيز در 250 مركز نگهداري تحت پوشش بهزيستي زندگي ميكنند.
پيشبيني ميشود تعداد زيادي از دو ميليون سالمندي كه اكنون اطلاعات آنها را نداريم تحت پوشش بيمه روستائيان يا فرزندانشان باشند اما اين رقمها با تكميل اطلاعات بانك جامع اطلاعات سالمندان ايران مشخص ميشود.
پيشبيني ميشود حدود 2 ميليون نفر از سالمندان تحت پوشش هيچگونه بيمه درماني نباشند كه بایستی اين افراد به صورت انفرادي بيمه شوند.البته گام بعدي در راستاي بيمه درمان سالمندان، گسترش بيمه مكمل براي سالمندان در معرض بيماريهاي مزمن و ناتوان است.
از طرفی برابر آمارهای بهزیستی تعداد سالمندان كشور 5 ميليون و 120 هزار نفر بوده و در حال حاضر 100 هزار نفر از سالمندان با دارا بودن پرونده از خدمات مختلف سازمان بهزيستي بهره ميبرند.
بيماريهاي قلب وعروق، بيماريهاي مفصلي، دردهاي منتشره و مزمن مانند كمردرد، پادرد و مشكلات گفتاري و شنوايي مهمترين مشكلات سالمندان است كه اگر از الان براي سالهاي آينده برنامه ريزي نكنيم در آينده با مشكلات زيادي از نطر تامين هزينه هاي بالاي ارائه اين خدمات، مواجه ميشويم و نميتوانيم پاسخگوي نيازهاي درماني سالمندان باشيم.
افزايش هزينههاي بازنشستگي سالمندان نيز از جمله بحرانهايي است كه براي سالهاي آينده كشور با افزايش سالمندان كشور قابل پيش بيني است.
غربالگري و شناسايي عوامل خطر سلامت سالمندان شامل فشار خون، اختلال چربي خون، ديابت، خطر بيماريهاي قلبي وعروقي، سكته، تغذيه مناسب، لاغري و چاقي، سرطانهاي شايع سالمندان، اختلالات شناختي، رواني، پوكي استخوان، آرتوروز و نيز مشكلات مربوط به بي اختياري ادرار در سالمندان ٬ از مهمترین کارهایی است که بایستی برای جامعه سالمندی کشور صورت پذیرد .
این در حالی است که بجز چند کلینیک ناقص غیر آکادمیک برای طب سالمندی در کشور ٬ هنوز آمار ٬ برآورد ٬ برنامه ٬ و دستورالعمل یا طرح مشخص و قابل استنادی از: امکانات درمانی امروز و فردایمان برای خدمات طب سالمندی ٬ در سطح کشوری و یا بصورت منطقه ای ٬ از طرف نهادهای دولتی و غیر دولتی تهیه و ابلاغ نشده است . در شرایطی که در اعلام فقط تعداد سالمندان کشور اختلافات میلیونی وجود دارد٬ آیا کسی میداند در حال حاضر چه امکاناتی برای طب سالمندی در کشور داریم و در ثانی ٬ چه امکاناتی اعم از درمانگاهی و بیمارستانی و در ابعاد مختلف (فضای درمانی - تجهیزات- پرسنل) را هم بایستی در یک زمانبندی مشخص داشته باشیم؟
ترا به خدا بیایید یک بار هم که شده ٬ غافلگیر نشویم ؟؟؟
والسلام