یا بیماری های روانی در ایران روبه افزایش است یا آمار مراجعه سالانه 20 هزار بیمار سرپایی آنهم فقط به یک بیمارستان روانپزشکی ٬ نشان میدهد روان درمانی در ایران کم کم پذیرفته می شود؟ و یا اینکه احتمالا باید به هر دو سوال پاسخ مثبت داد.
آمار بیماری های روانی که هر از چندگاهی منتشر می شود، می گوید مشکلات روانی ایرانیان روبه افزایش است. اما از آن سو، پذیرفتن مفهوم بیماری روانی هم جای خوشحالی دارد. چه اینکه عمده مردم گمان می کنند مراجعه به مراکز درمانی بیماری های روانی، توهین به خود است.
سالانه بیش از 20 هزار مراجعه سرپایی فقط در بیمارستان روزبه وجود دارد و نیز سالانه حدود دو هزار بیمار در این بیمارستان بستری میشوند . همچنین روزانه 140 تا 150 مراجعه سرپایی وجود دارد . ضمن آنکه 20 بیمار اورژانسی نیز در هر روز از این بیمارستان خدمت دریافت میکنند.
و نکته غم انگیز آنجاست که : چون ٬ مدت اقامت بیماران روانی نسبتا طولانیست (بطور متوسط 30 روز) اجبارا ، بدلیل اشغال بودن تختها و کمبود امکانات و ظرفیت محدود تخت روانی در بیمارستانها ٬ همواره تعدادی از این مراجعات بیپاسخ میمانند
اینکه چرا اینقدر تختهای روانپزشکی در کشور کم است ٬ یک طرف سکه است و درست هم هست ........ اما آنطرف سکه این است که چرا اینقدر بیمار برای روانپزشکان زیاد است که سرریز آنها به تخت بستری هم کشیده شده است ؟ .......... چرا ایرانیان روانی تر شده اند ؟ .......... آیا انسانهای ایرانی حساستر شده اند؟ ........... آیا شاخصهای انسان روانی تغییر کرده است؟ .............. آیا شرایط محیطی انسان ایرانی تغییر کرده است؟ .......... شاخصهاي يك انسان سالم از نظر سلامت روان چیست؟ .......... اصلآ سلامت رواني چیست؟و چه کسی از نظر رواني سالم است؟ .......... بيماريهاي رواني بر اثر چه عواملی ايجاد ميشوند؟ .......... چرا میگویند مشكلات مردم از نظر بهداشت روان نسبت به 20 سال پيش 10 برابر شده است؟ ............ برنامههاي جديد برای شرايط جديد چالش سلامت روان در کشور چیست؟ ........ اینها سوالاتی است که در ذیل سعی شده تا پاسخی علمی و عملی برای آنها ارایه گردد .....
فربد فدايي مدير گروه روانپزشكي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي در رابطه با شاخصهاي يك انسان سالم از نظر سلامت روان اظهار داشت: سلامت رواني چيزي فراتر از بيمار نبودن است و تنها نداشتن علائم بيماري رواني نشاندهنده سالم بودن فرد از نظر بيماري رواني نيست بلكه به عنوان مثال از ويژگيهاي فرد سالم ميتوان به اينكه فرد دچار اختلال در كاركردهاي رواني مانند تفكر، عاطفه، توجه و تمركز نيست اشاره كرد.
وي اضافه كرد: اينكه فرد خودش را قبول دارد و بالاتر و پايينتر از آنچه هست نميبيند، با خودش و مردم اطراف خود هماهنگ است و ميتواند با ديگران ارتباط خوبي برقرار كند. وظايف فردي و خانوادگي و اجتماعي خود را به نحو كاملي انجام دهد و تمام توان خود را در خدمت رسيدن به هدفهاي الهي و انساني به كار ميگيرد و احساس رضايت، شادي و كمال ميكند. ميتوان گفت چنين فردي از نظر رواني سالم است.
فدايي با بيان اينكه چطور ميتوانيم به اين وضعيت برسيم تصريح كرد: براي رسيدن به آن ابتدا بايد حداقلي از نيازهاي اوليه فرد برطرف شده باشد به عنوان مثال نياز به آب، غذا، پوشاك و مسكن فرد رفع شده باشد و ساير نيازها هم از قبيل عشق، احترام و دستاورد در زمينه شغلي محقق شده باشد و سرانجام شكوفايي يعني محقق كردن آنچه خداوند در فطرت پاك او قرار داده جلوهگر شود.
اين متخصص روانپزشكي ادامه داد: بيماريهاي رواني بر اثر دو عامل زمينه و فشار رواني يا استرس ايجاد ميشود كه زمينه ممكن است ژنتيكي باشد يا جنبه روانشناختي داشته باشد. مثل اينكه فرد در خانوادهاي بزرگ ميشود كه نسبت به هم محبتي ندارند و خيلي سرد هستند يا اينكه فرد داراي زمينه اجتماعي مانند فقر و محروميت است اما بايد در نظر داشت كه اين زمينهها به تنهايي نميتواند موجب بيماريهاي رواني شود.
وي اضافه كرد: براي ايجاد بيماري رواني چيزي به نام استرس ضرورت دارد كه آنچه ما بايد انجام دهيم اين است كه استرس را كمتر كنيم.
فدايي گفت: پرخاشگري، بيتوجهي به حقوق ديگران و زياده خواهي از عوامل مهم استرسزا هستند كه هر چه ما سالمتر زندگي كنيم و استرس كمتري داشته باشيم. كمتر دچار بيماري رواني ميشويم از جمله اينكه محبت و ادب نسبت به ديگران زندگي در محيط كم سر و صدا و ازدحام، نزديك بودن به طبيعت و وجود تسهيلات شهري ميتواند به كاهش استرس كمك كند.
وي افزود: ضرب آهنگ زندگي در شهرها تند است و مردم بايد بلافاصله از جايي به جاي ديگر بروند و هميشه تحت فشار هستند. به همين دليل، در معرض بيماريهاي رواني و روانتني مانند زخم معده، اثنيعشر، سكته قلبي و مرگ ناگهاني قرار دارند.
مدير گروه روانپزشكي دانشگاه علوم بهزيستي خاطر نشان كرد: بايد به مردم داشتن هدفهاي منطقي آموزش داده شود و اين طور نباشد كه آنها زندگي را صحنه رقابت تلقي كنند بلكه زندگي بايد به صورت همكاري باشد و بايد بر جنبههايي از فرهنگ كه بر همكاري و تعاون تكيه ميكند تأكيد كرد به عنوان مثال ديده شده افرادي كه به همسايگان كمك ميكنند يا دوستي دارند كه در سختيها به او تكيه ميكنند كمتر به استرس دچار ميشوند.
مشكلات بهداشت روان در كشور 10 برابر شده است
كارشناس بهداشت روان سازمان بهداشت جهاني گفت: با توجه به دوبرابر شدن جمعيت كشور، افزايش مهاجرت و حاشيه نشيني و فشارهاي زندگي، مشكلات مردم از نظر بهداشت روان نسبت به 20 سال پيش بيش از 10 برابر شده است.
احمد محيط افزود: 20 سال پيش جمعيت كشور ما نصف ميزان فعلي بود، در آن زمان تشكيل شبكه بهداشتي و درماني در سراسر كشور و ادغام آموزش پزشكي در نظام خدمات سلامت يك اقدام بزرگ و موثر در ارتقا شاخصهاي سلامت بود اما امروز شرايط عوض شده است.
وي گفت: امروز جمعيت كشور بيش از 2 برابر آن زمان است، روستائيان به شهرها هجوم آوردهاند و حاشيه شهرها را پر كردهاند و خانوادههاي گسترده ديگر وجود ندارند با اين توصيف مشكلات بهداشت روان مردم ما امروز بيش از 10برابر 20 سال پيش است بنابراين براي ارتقاي سطح سلامت و بهداشت روان مردم كار سنگيني در پيش داريم.
محيط افزود: مديريت وضع موجود و ارتقاي سلامت روان مردم امروز به انديشه و تفكر تازه نياز دارد، اجراي طرح پزشك خانواده فوق العاده اميد بخش است اما ما نيازمند نيروهاي متخصص و آموزش در سطوح مختلف هستيم كه بتوانند در زمينه بهداشت روان جامعه كار كنند و البته اين كار به بودجه و منابع مالي كافي نياز دارد.
وي ادامه داد: انتظار نداريم در يك نگاه ايدهآليستي همه مشكلات در زمان كوتاهي بر طرف شود اما بايد برنامههاي جديد و با فكر نو و در نظر گرفتن شرايط جديد جامعه ايران تدوين شود، برنامههايي كه با توجه به موقعيتهاي مختلف جغرافيايي انعطاف پذير باشد، برنامههاي متمركز، ديگر جواب سلامت روان كشور را نميدهد، چالش سلامت روان در شهرهاي بزرگ و حاشيه شهرها جدي است و بايد برنامههاي جديد را براي برون رفت از وضع موجود طراحي و اجرا كنيم.
درباره سلامت روان به اندازه كافي غفلت شده است
احمد علي نوربالا، روانپزشك و رئيس سابق جمعيت هلال احمر كشور گفت: براي ساماندهي حوزه سلامت روان نيازمند همكاري ساير بخشها از جمله دستگاه قضايي، شهرداري، نيروهاي ارشادي و انتظامي و رسانههاي گروهي هستيم با اين تركيب كميته كشوري سلامت روان كه بيشتر روانپزشكان هستند نميتوانيم به يك برنامه جامع كشوري برسيم.
وي افزود: درباره سلامت و بهداشت روان جامعه به اندازه كافي غفلت شده است، حالا كه قرار است كاري انجام شود بايد افرادي عضو اين كميته باشند كه حرف آخر را بزنند و مصوبات اين كميته جنبه عملي پيدا كند، براي اين كار بايد در مرحله اول جامعه امني داشته باشيم و مسائل اقتصادي و اجتماعي كشور در نظر گرفته شود.
وي ادامه داد: نكته مهم ديگر انگ زدايي از افرادي است كه دچار اختلالات رواني هستند، انصافاً كاري كه براي انگ زدايي از بيماران مبتلا به ايدز در كشور انجام شده است براي بيماران رواني انجام نشده است، مسئله بعدي توانبخشي از بيماران رواني است كه مظلوم واقع شده است، آموزش روانپزشكي در كشور نيز بايد با توجه به مسائل روز جامعه تغيير كند و به سمت روانپزشكي جامعه نگر برويم.
وي گفت: موضوع مهم ديگر حمايت مالي و بيمهاي از بيماران رواني است، بسياري از بيماران رواني به علت بي پولي بيمار شدهاند يا بعد از بيماري بي پول ميشوند، ارتقاي سطح سلامت روان جامعه فقط با بحثهاي روانپزشكي محقق نميشود.
این آمارها هولناک است؟
محمدرضا محمدی، رئیس مرکز تحقیقات روانپزشکی بیمارستان روزبه گفت: متأسفانه روزانه به خیل جمعیت بیکاران و مبتلایان به اختلالات روانی افزوده میشود و متأسفانه دولت برای سلامت روان مردم هزینه نمیکنند.
او با اشاره به مشکلات روانپزشکی در کشور گفت: یکی از نکات تأسفبرانگیز این است که سال 1335، 40 نفر داوطلب متخصص روانپزشکی کودکان و نوجوانان داشتیم که در حال حاضر فقط 2 نفر متقاضی این رشته وجود دارد.
به گفته او سردرگمی در مسیر، مشکلات دارویی، اقتصاد پایین رشته، شق شقه شدن شاخههای روانپزشکی موجب ایجاد مشکلات روان در سطح جامعه شده است.
محمدی همچنین گفت: با ادامه روند موجود طولی نمیکشد که همان بلایی که بر سر متخصصان روانپزشکی کودک و نوجوان آمد بر سر روانپزشکی نیز میآید و اگر این مشکلات را حل نکنیم اثر سنگین و جبرانناپذیری بر بهداشت روان مردم خواهد گذاشت.
گفتنی است بیمارستان روزبه مرکز درمانی است که به اختلالات روانپزشکی در سنین کودکی، جوانی، بزرگسالی و سالمندی پاسخگو است و در حوزههای مختلفی از جمله درمانهای سرپایی و حوزههای تخصصی و فوق تخصصی فعالیتهای متنوعی دارد.
منبع: تحریریه سایت با استفاده از خبرهای فارس