در سال ۱۳۶۳ شمسي، چهل درصد از مرگ و ميرهاي كشور در ۵ سال اول زندگي كودكان اتفاق مي افتاد و هشتاد درصد آن نيز در يك سال اول زندگي . . . . . تنها راه فائق آمدن بر این معضل آموزش هاي عمدتاً ساده و اوليه از وقوع اين مرگ و ميرها بود . . . . . اين نتايج سرآغاز تلاش در مسير راه اندازي شبكه هاي بهداشتي درماني به نام «خانه بهداشت» در روستاهاي كشور و تربيت نيروهاي اصيل و بومي به نام «بهورز» شد . . . . . . بهورزان در ارتباطي صميمي با مادران روستايي و تلاشي گسترده، توانسته اند ميزان مرگ و مير مادران را به علت عوارض حاملگي و زايمان، از ۱۴۰ مورد در 100 هزار تولد زنده در سال ۱۳۶۳ به ۵۴ مورد در 100 هزار تولد زنده در سال ۱۳۷۰ تقليل دهند و اين به معناي جلوگيري از مرگ ۱۷۲۰ مادر در سال است. اين آمار در سال هاي بعد نيز پيشرفت قابل ملاحظه اي داشته است، به طوری که هم اکنون به 24 مرگ در هر 100 هزار تولد رسیده است . . . . . همچنين مرگ و مير كودكان زير پنج سال نيز از 200 نفر در هر 1000 نفر به 25 در 1000 كاهش يافته است . . . . . در حال حاضر بیش از 30 هزار بهورز در 18 هزار خانه بهداشت در سراسر كشور به فعاليت مي پردازند . . . . . . خدماتي که در حال حاضر به وسيله بهورزان و مراکز بهداشت به آن توجه ميشود، شامل نوزادان، نوجوانان و جوانان، ميانسالان، سالمندان و همچنين بهداشت محيط و بهداشت کار ميشود . . . . . پزشک خانواده فقط دو بار در هفته به مرکز ميآيد و نقش او درمان است. بهورز نقش شناسايي بيماران و معرفي آنان به پزشک را بر عهده دارد . . . . . .
جهت رویت مابقی این مطلب ٬ میتوانید بر روی کلمهء ادامه متن در کادر زیر کلیک فرمائید :
متن کامل
بهورزان؛ یاوران راستین و ناشناخته نظام سلامت
تحقيقات گسترده در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از وضعیت خدمات بهداشتی و درمانی نشان داد در سال ۱۳۶۳ شمسي، چهل درصد از مرگ و ميرهاي كشور در ۵ سال اول زندگي كودكان اتفاق مي افتاد و هشتاد درصد آن نيز در يك سال اول زندگي. بنابراين گزارش تنها راه فائق آمدن بر این معضل آموزش هاي عمدتاً ساده و اوليه از وقوع اين مرگ و ميرها بود.
اين نتايج سرآغاز تلاش در مسير راه اندازي شبكه هاي بهداشتي درماني به نام «خانه بهداشت» در روستاهاي كشور و تربيت نيروهاي اصيل و بومي به نام «بهورز» شد.
واكسيناسيون كودكان و آموزش مادران در زمينه رعايت بهداشت، از مهم ترين وظايف بهورزان است. بهورزان در ارتباطي صميمي با مادران روستايي و تلاشي گسترده، توانسته اند ميزان مرگ و مير مادران را به علت عوارض حاملگي و زايمان، از ۱۴۰ مورد در 100 هزار تولد زنده در سال ۱۳۶۳ به ۵۴ مورد در 100 هزار تولد زنده در سال ۱۳۷۰ تقليل دهند و اين به معناي جلوگيري از مرگ ۱۷۲۰ مادر در سال است. اين آمار در سال هاي بعد نيز پيشرفت قابل ملاحظه اي داشته است، به طوری که هم اکنون به 24 مرگ در هر 100 هزار تولد رسیده است.
همچنين مرگ و مير كودكان زير پنج سال نيز از 200 نفر در هر 1000 نفر به 25 در 1000 كاهش يافته است. از اين رو در راستاي تكريم و بزرگداشت بهورزان زحمتكش، روز دوازدهم شهريور هر سال، با عنوان روز بهورز، نامگذاري شده است. در حال حاضر بیش از 30 هزار بهورز در 18 هزار خانه بهداشت در سراسر كشور به فعاليت مي پردازند.
دکتر محمداسماعيل مطلق، رييس فعلی مرکز سلامت خانواده و جمعیت معاونت بهداشتی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و رییس سابق مرکز توسعه شبکه این وزارتخانه معتقد است: انتخاب بهورزها با در نظر گرفتن شرايط اقليمي، فرهنگي، مذهبي و داشتن حداقل مدرک ششم ابتدايي موجب موفقيت اين طرح در سالهاي پس از پيروزي انقلاب بوده است.
دکتر مطلق با اشاره به تغييرات به وجود آمده در وظايف بهورزان، ميگويد: سعي بهورز بر اين است که عوامل موثر بر سلامت را در منطقه شناسايي کند و وظايف او از بهداشت فردي به بهداشت محيط و بهداشت حرفهاي ارتقا پيدا کرده است.
رييس مرکز توسعه و ارتقاي سلامت وزارت بهداشت ارتقاي مدرک لازم براي گزينش بهورز از ششم ابتدايي در سالهاي گذشته به مدرک ديپلم (در مناطق غيربرخوردار) و فوقديپلم (در مناطق برخوردار) را دليلي برای روزآمد شدن بهورزي در کشور ميداند و ميگويد: در گذشته خدمات بهورزها به مواردي از قبيل مادران، کودکان و تنظيم خانواده محدود بود اما در حال حاضر با توجه به جلسات متعددي که با معاونتهاي مختلف برگزار کرديم، توانستيم اين خدمات را به صورت جامعتري تبديل کنيم. خدماتي که در حال حاضر به وسيله بهورزان و مراکز بهداشت به آن توجه ميشود، شامل نوزادان، نوجوانان و جوانان، ميانسالان، سالمندان و همچنين بهداشت محيط و بهداشت کار ميشود که نسبت به کارهاي گذشته، بسيار جامعتر و روزآمدتر است.
دکتر مطلق در مورد متولي امور بهورزي در وزارت بهداشت ميگويد: اداره نيروي انساني که زير مجموعه معاونت سلامت به حساب ميآيد متولي و مرجع رسيدگي به امور بهورزان است. وي در مورد نهادهاي صنفي تشکيل شده در اين ارتباط نيز ميافزايد: نهاد صنفي متمرکز براي بهورزان وجود ندارد ولي در برخي از شهرستانها آنها تشکيل شده است. در برخي از خبرها آمده بود که با شروع به کار پزشک خانواده در مراکز بهداشت شهرستانها و همپوشاني کارهاي پزشک خانواده و بهورز، وظيفه تعريف شده بهورزان دچار اشکال شده است و حتي در برخي از مراکز از بهورز به عنوان منشي پزشک استفاده ميشود.
دکتر محمداسماعيل مطلق در اين باره ميگويد: وظايف اين دو گروه کاملا با هم متفاوت است. پزشک خانواده فقط دو بار در هفته به مرکز ميآيد و نقش او درمان است. بهورز نقش شناسايي بيماران و معرفي آنان به پزشک را بر عهده دارد.
وي ميافزايد: کار بهورز مشخص است و در طول دو سال آموزش، نقش او به عنوان بهورز کاملا توجيه شده است. بهورز، مراقبت، تشکيل پرونده و ارجاع پزشک را انجام ميدهد و وظايف او با پزشک به عنوان سرپرست تيم پزشکي متفاوت است.
دکتر ملکافضلي يکي از چهرههاي تاثيرگذار در تشکيل شبکه بهداشت کشور است که به همراه دکتر مرندي نقش فراواني در تربيت بهورزان در سالهاي جنگ تحميلي و بعد از آن به عهده داشته است. او در سالهاي تصدي دکتر مرندي در وزارت بهداشت به عنوان قائممقام وزير در ستاد گسترش شبکههاي بهداشتي مشغول بود. وی می گوید: بروز دو پديده در وزارت بهداشت موجب شد تا اين شبکهها کمتر مورد توجه قرار بگيرد که يکي از اين دو پديده ادغام آموزش پزشکي در وزارت بهداري سابق بود و ديگري بحث اورژانسها.
دکتر ملک افضلي همچنين ميگويد: در حال حاضر 35 سال از عمر شبکههاي بهداشت ميگذرد، حدود 10 سال اول از اين سالها مربوط به شکلگيري و مقدمات شبکه بود. 14 سال دوره پيشرفت و ترقي آن و باقي، سالهاي رکود شبکههاي بهداشت است. وی ادامه می دهد: يکي ديگر از معضلات ما اين است که منابع مالي پزشک خانواده در دست وزارتخانه ديگري (وزارت رفاه سابق و وزارت کار و امور رفاهی فعلی) است. اگر منابع را به وزارت بهداشت بياوريم و مديريت خوب داشته باشيم، ميتوانيم پيشرفت کنيم.
دکتر ملکافضلي هم در مورد روزآمد شدن بهورزها معتقد است: مباني آموزشي بهورزها در گذشته با امروز متفاوت است و نيازهاي جامعه نيز تغيير کرده است. ملک افضلي ميگويد: آموزش، تحول لازم را نسبت به تحول جامعه ندارد. سطح دانش و آگاهي عمومي بيشتر شده ولي سطح دانش بهورزها متناسب با جامعه تغيير نکرده و اين مساله بسيار ضربهزننده است. به اعتقاد دکتر ملکافضلي پزشک خانواده و ورود آن به حوزه سلامت را از دو منظر ميتوان مورد بررسي قرار داد.
وي ميگويد: پزشک خانواده هم فرصت است، هم تهديد. اگر فعاليتهاي اين عضو از بدنه سلامت کشور در راستاي ارتقاي سلامت پيش برود، ميتواند يک فرصت باشد زيرا بهورز نميتواند کارهاي درماني انجام دهد و کارهاي او بيشتر مربوط به پيشگيري و بهداشت است و نياز به حضور پزشک در کنار او حس ميشود. به اين ترتيب يکي از نقصهاي سالهاي ابتدايي شبکه بهداشت که عدم حضور پررنگ پزشکان بود، حل ميشود. اما از طرف ديگر چون پزشک يک عضو درمانگر است، ممکن است با حضور او در شبکههاي بهداشت، ديگر پيشگيري مورد توجه قرار نگيرد و به اين ترتيب يکي از اعضاي ارتقاي سلامت جامعه به مخاطره بيفتد.
منبع : و ب د ا - علیرضا زارعی
منبع : |
تاریخ : ۱۳۹۰/۷/۹ |
تعداد بازدیدکنندگان : 4850 |