50 مطلب آخر
معرفی1مرکز : بیمارستان صحرایی امام حسین(ع) در خوزستان

اولین بار در عملیات فتح‌المبین برای ساخت بیمارستان صحرایی یک کانکس در منطقه «دارپری»  و دومین بیمارستان  در «بستان»  و بعد از آن بیمارستان صحرایی امام رضا(ع) و پس از آن هم بیمارستان فاطمه زهرا(س) و علی‌بن‌ابیطالب(ع) ساخته شد و سرانجام مجهزترین آنها بیمارستان صحرایی امام حسین(ع) بود که ساخته شد........

 در بیمارستان صحرایی امام حسین(ع)همه‌ کاری انجام می‌شد، دانشجوها حضور و غیاب می‌شدند و باید سر کلاس حضور پیدا می‌کردند، همه چیز مانند یک بیمارستان معمولی بود........ 

این بیمارستان صحرایی همه مجروحین عملیات‌های «کربلای 4 و کربلای 5 » را خود به تنهایی پوشش داده است...........

ساختمان اصلی بیمارستان صحرایی امام حسین (ع) در سال 64و در کمتر از هشت ماه ساخته شد و در سال‌های 65، 66 و 67 پشتیبان بسیاری از عملیات‌ها بوده است...............

در سال‌های جنگ تحمیلی، 27هزار و 366مجروح جنگی به این بیمارستان صحرایی منتقل و 17 هزار و 780 عمل جراحی نیز در آن انجام شد...............

تحلیل ما

متن کامل

 

خاطرات یک بیمارستان صحرایی

 

از هر طرف که نگاه کنی، توپ و تانک و خون و سر و صدا و آتش و خمپاره و...است. زندگی‌ات گیر کرده لای این چیزها. نمی‌توانی کاری کنی. جنگ است.

 

گروهی با اهداف خاص به وطنت حمله کرده‌اند و تو فقط باید دفاع کنی. باید هر روز دست قطع‌شده ببینی، باید هر روز منتظر باشی تا خبر ناگوار بیاورند. باید هر روز باشی و دفاع کنی.از همه چیزت. دوست داشتی این روزها جای دیگری باشی، وطنت بوی خون ندهد.مردمت آرامش داشته باشند، اما نمی‌شود، باید بمانی و تا پای جانت دفاع کنی.

 

گروه پزشکی‌ای که در جبهه‌های جنگ کار می‌کردند چه دلی داشتند؟ چه می‌کردند وقتی هر روز با مجروحانی روبه‌رو بودند که هزار مشکل داشتند. هزار درد و هزار ترکش. یکی چشمش می‌سوزد. یکی استخوان آرنجش بیرون زده، یکی پایش روی مین جامانده. یکی آن‌قدر تقلا کرده که دیگر خونی از آئورتش بیرون نمی‌زند. یکی آن‌قدر بوی خردل می‌دهد که نمی‌دانی چه کنی. یکی تاول‌هایی دارد که هر روز باید شست‌و شو بدهی. این یکی‌یکی‌ها روی هم می‌شوند هزار تا و هزاران دیگر.

 

می‌گویند آن روزها بیمارستان صحرایی برپا کرده بودند که مجروحان را مستقیم به آنجا ببرند تا درمان آسان‌تر شود. فاصله خط مقدم تا اهواز زیاد بود و ممکن بود مجروحان بین راه شهید شوند. بیمارستان‌هایی که شاید شکل و شمایلی شبیه به بیمارستان‌هایی که ما در ذهن داریم، نداشته باشند ولی در همین بیمارستان‌ها، هزاران عمل انجام شد و جان بسیاری از مجروحان هشت سال جنگ را نجات داد. بیمارستان‌هایی که سر در نداشتند و نباید شناسایی می‌شدند. این بیمارستان‌ها باید در یاد ایرانی‌ها بماند.

در بیمارستان‌های صحرایی، اسم پزشک‌ها و پرستاران «پیج» نمی‌شد که نکند دشمن متوجه شود چه خبر است؛ بیمارستانهایی هرچند کوچک و ناشناخته ولی پر از درد. دردهایی که جنگ به مردم این سرزمین تحمیل کرده بود. درد سرفه‌های طولانی، درد ترکشی که در نخاع جاخوش کرده و فکر سال‌ها زمینگیر شدن، درد دیدن داغ فرزندی که با خون دل بزرگش کردی.

 

بیمارستان‌هایی که تمام این دردها را با بلوک‌های سیمانی‌شان حس کردند ولی زیر آتش دشمن، ایستادند، ماندند و استقامت کردند.بیمارستان صحرایی امام حسین(ع)آبادان یکی از این بیمارستان‌ها است.

 

دکتر محمداسماعیل اکبری، عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه شهید بهشتی که در سال‌های جنگ تحمیلی در بیمارستان‌های صحرایی جبهه‌های جنوب و غرب کشور مشغول به فعالیت بوده است، درباره کارهایی که برای ساخت بیمارستان‌های صحرایی در مناطق جنگی انجام می‌دادند، به خبرنگار ایسنا _منطقه خوزستان_ می‌گوید:من آن زمان رئیس دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بودم. اولین بار در عملیات فتح‌المبین برای ساخت بیمارستان صحرایی یک کانکس را در منطقه «دارپری» راه انداختیم، این منطقه در نزدیکی‌های دزفول بود.

 

از آنجا که ما از مسایل امنیتی چیزی نمی‌دانستیم، بیمارستان را بسیار نزدیک به نیروهای عراقی ساخته بودیم و خیلی زود لو رفتیم. بیمارستان ما از هر جای دیگر به عراقی‌ها نزدیک‌تر بود و حتی خط مقدم جبهه خودی هم از بیمارستان ما عقب‌تر بود.

 

دومین بیمارستان را در «بستان» بچه‌های سپاه ساختند.این بیمارستان چراغ مخصوص اتاق عمل نداشت و با چراغ‌های معمولی کار می‌کردیم!

 

پس از آن یک بیمارستان در دل زمین ساختیم ولی باز هم مشکلاتی داشتیم و با هر توپی که به بیمارستان می‌خورد کار ما هم بر هم می‌خورد!

 

بعد از آن بیمارستان صحرایی امام رضا(ع) و پس از آن هم بیمارستان فاطمه زهرا(س) و علی‌بن‌ابیطالب(ع) ساخته شد و سرانجام مجهزترین آنها بیمارستان صحرایی امام حسین(ع) بود که ساخته شد.

 

در آن زمان در بیمارستان‌ها پرسنل تا جایی که هنوز کار بود، کار می‌کردند نه تا وقتی که خسته می‌شدند. پزشکانی بودند که ساعت‌ها کار کرده بودند ولی حاضر نبودند استراحت کنند.در کنار این موضوع همیشه شاخص‌های علمی نیز رعایت می‌شد و هیچ‌گاه از این لحاظ مشکلی ایجاد نشد.

 

در هر جنگ طبق قاعده باید تعداد کشته‌ها و زخمی‌ها تقریبا برابر باشد ولی در جنگ تحمیلی، تعداد کشته‌ها نصف مجروحین بود که نشان می‌دهد تا چه حد گروه پزشکی در مناطق جنگی فعالیت و تلاش کرده‌اند.

 

آن زمان این بیمارستان، زندگی ما بود؛ در بیمارستان صحرایی امام حسین(ع)همه‌ کاری انجام می‌شد، دانشجوها حضور و غیاب می‌شدند و باید سر کلاس حضور پیدا می‌کردند، همه چیز مانند یک بیمارستان معمولی بود.

 

به گزارش ایسنا، بیمارستان صحرایی امام حسین(ع) برای بسیاری از پزشکان کشورمان پر از خاطره است. همان‌جا که توپ خورد، مسلسل خورد، درد کشید اما ماند، مقاومت کرد و حالا درست در 35 کیلومتری خرمشهر در منطقه دارخوین هنوز پا برجاست. جای توپ‌های دوران جنگ هنوز هم روی در و دیوارش هست. واردش که می‌شوی می‌توانی درک کنی که چه وقایعی را از سر گذارنده است. این بیمارستان صحرایی همه مجروحین عملیات‌های «کربلای 4 و کربلای 5 » را خود به تنهایی پوشش داده است.

 

ساختمان اصلی بیمارستان صحرایی امام حسین (ع) در سال 64و در کمتر از هشت ماه ساخته شد و در سال‌های 65، 66 و 67 پشتیبان بسیاری از عملیات‌ها بوده است.

 

در سال‌های جنگ تحمیلی، 27هزار و 366مجروح جنگی به این بیمارستان صحرایی منتقل و 17 هزار و 780 عمل جراحی نیز در آن انجام شد. در آن سال‌ها 27 هزار و 96 مجروح جنگی به اورژانس این بیمارستان صحرایی وارد شدند و 8614 مورد خونگیری نیز در این مکان انجام شده است. همچنین 4283 مورد آزمایش و 3703 مورد رادیولوژی نیز در سال‌های جنگ در بیمارستان صحرایی امام حسین (ع) انجام شده است.

 

سردار احمد اخوان معاون بهداری نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز درباره این بیمارستان به خبرنگار ایسنا_منطقه خوزستان_می‌گوید:۴۸ بیمارستان صحرایی در دوران دفاع مقدس وجود داشت که هر یک توانمندی خاص خود را داشتند. بیمارستان صحرایی امام حسین(ع) در اواخر جنگ ساخته شد که یکی از مهمترین شاخصه‌های آن استحکام بنای این بیمارستان بود و با این‌که چندین بار بمباران شد ولی به دلیل وجود سه لایه بتون آسیبی ندید.

 

تجهیزات به کار گرفته شده در این بیمارستان بسیار خوب و کم‌نظیر بود و هیچ فرقی با بیمارستان‌های تهران نداشت و حتی برخی از این تجهیزات برای اولین بار به کار گرفته می‌شد. پزشکان و متخصصان حاضر در این بیمارستان‌ها با روحیه بسیجی انگیزه بالایی برای درمان مجروحین دفاع مقدس داشتند، این انگیزه به حدی بود که اتاق عمل‌های ما 24 ساعته فعالیت داشت و پزشکان کمترین استراحت را به خود می‌دادند.

 

در ایام دفاع مقدس زمان انتقال بیمار به بیمارستان به نیم ساعت رسید که در هیچ جنگی این موضوع دیده نمی‌شد. علت این امر نیز این بود که ما درمان را به صحنه نبرد برده بودیم و این در حالی است که در جنگ‌های کلاسیک دنیا، مجروحین را به بیمارستان‌ها منتقل می‌کنند.

 

نیروهایی که در بیمارستان صحرایی امام حسین(ع) خدمت می‌کردند آموزش دیده بودند و از بهترین نیروهای درمانی استفاده می‌شد. این بیمارستان هشت اتاق عمل داشت که جراحی مجروحان در آنها انجام می‌شد. مجروحان پس از درمان در این بیمارستان حاضر نبودند برای درمان بیشتر به بیمارستان‌های شهری بروند و آن‌قدر روحیه و انگیزه پیدا می‌کزدند که دوباره به جبهه می‌رفتند و می‌جنگیدند.

 

متاسفانه بعد از جنگ، بیمارستان‌های صحرایی به دلایلی فراموش شدند و یا از میان رفتند. از سال 88 که این وضعیت را دیدیم سعی‌مان بر احیای این بیمارستان‌ها متمرکز شد تا بتوانیم از این طریق، خدمات ارزشمند جامعه پزشکی در آن دوران را به نسل‌های آینده منتقل کنیم.

 

بیمارستان امام حسین(ع) بزرگ و معلوم است که در دوران جنگ یک سکان قوی و مستحکم بوده است.هشت اتاق عمل دارد که هنوز پر از وسایلی است که آن زمان برای اعمال جراحی رزمندگان ایرانی استفاده می‌شد. دستگاه شوک قدیمی، ونتیلاتور زنگ‌زده، نوار قلب رنگ و رو رفته و... به چشم می‌خورند. اتاق‌های دیگر این بیمارستان صحرایی هم هنوز برقرار هستند.

 

چهره این بیمارستان سال‌های جنگ، اکنون آرام است؛ چیزهایی تغییر کرده. چند راهرو که حالا دیگر تغییر کاربری داده‌ شده‌اند و بیشتر برای بازدید اردوهای راهیان نور استفاده می‌شوند. عکس‌های روی دیوار گواه‌اند که چه اتفاقات زیادی در این بیمارستان افتاده است. عکس‌هایی که هر یک رسیدگی به مجروحی را نشان می‌دهد و مجروحانی جنگی‌ای که دردها و مشکلات متفاوتی داشتند.

 

دکتر جلیل عرب‌خردمند، جراح مغز و اعصاب هم در مورد بیمارستان صحرایی امام حسین(ع) به خبرنگار ایسنای خوزستان می‌گوید: یادم هست مجروحی به این بیمارستان منتقل شده بود و یک لایه از سه لایه دریچه «آئورتش» کاملا پاره شده بود.به سختی توانستیم آن را جراحی کنیم و جانش را نجات دهیم و حالا همان بیمار، دکتر طهماسبی است؛ یکی از متخصصان بزرگ کشور.

 

شاید هیچ چیز در یک میدان جنگ از این بدتر نباشد که یک بیمارستان به دست بیگانه‌ها بیفتد. بیمارستانی که پر است از زخمی‌هایی که هر یک آسیب دیده‌اند و اصلا نمی‌توانند از خود دفاع کنند.معلوم نیست چه می‌شود. مجروحی که خونین از صحنه نبرد می‌آید تا حال و روزش بهتر شود باید منتظر وقایع وحشتناکی باشد.

 

دکتر سیاوش صحت، دبیر علمی جامعه جراحان ایران درباره فراز و نشیب سرنوشت بیمارستان صحرایی امام حسین(ع)می‌گوید:این بیمارستان چندین بار به دست عراق افتاد و هر بار با تلاش و کوشش دوباره پس گرفته شد. وقتی عراق این بیمارستان را می‌گرفت من نبودم و نمی‌دانم با مجروحان داخل بیمارستان چه می‌کرد چرا که پیش از آن گروه پزشکی یا اسیر شده بودند یا این‌که از این منطقه رفته بودند و هیچ کس نبود که بداند پس از اشغال این بیمارستان صحرایی چه بلایی سر مجروحان می‌آمده است.

 

به گزارش خبرنگار ایسنا_منطقه خوزستان_ علاوه بر بیمارستان امام حسین(ع)، بیمارستان‌های صحرایی دیگری هم بوده‌اند که در دوران دفاع مقدس فعالیت می‌کردند. بیمارستان‌هایی که هر چند از نظر تجهیزات و وسعت به این بیمارستان نمی‌رسیدند ولی کارهای مهمی در آنها انجام می‌شد.

 

دکتر مهدی حفیظی، عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران هم از خاطراتش به خبرنگار ایسنای خوزستان می‌گوید: برای رفتن به بیمارستان مجبور بودیم شبانه از خوابگاه برویم، علاوه بر آن نباید چراغ‌ها را روشن می‌کردیم تا دشمن نتواند تشخیص دهد بیمارستان کجا است.

 

یک بیمارستان زیرزمینی به نام امام سجاد (ع) هم در نزدیکی‌های عراق قرار داشت که اعمال جراحی مربوطه در آنجا انجام می‌شد و کار هم خیلی سخت بود؛ پس از آن بیماران به بیمارستان امام حسین(ع) منتقل می‌شدند و اگر نیاز بود مجروح به اهواز اعزام می‌شد.

 

بیمارستان صحرایی خاتم‌الانبیا(ص) نیز از دیگر بیمارستان‌های صحرایی جنگ تحمیلی است. دکتر خاتمی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران درباره سال‌های کار در این بیمارستان صحرایی به ایسنای خوزستان می‌گوید: یک شب به بیمارستان خاتم‌الانبیا(ص) رفته بودیم که شهید رهنمون رییس آن بود. شب‌ و هنگام خواب دو نفر از کارکنان بیمارستان به سنگر رییس بیمارستان آمدند و گفتند جایی برای خواب ندارند و در همین سنگر خوابیدند. صبح و وقت نماز صبح بیمارستان را زدند و دکتر رهنمون شهید شد.آن دو نفر هم شهید شدند و آخرین شب عمرشان در سنگر رییس بیمارستان گذشت...

 

از بیمارستان‌های دیگر تقریبا اثری نمانده یا خیلی کم چیزهایی به جا مانده است و حالا این بیمارستان صحرایی امام حسین(ع)است که به عنوان موزه‌ای از دفاع مقدس از سال‌های جنگ به یادگار مانده و دانشجویان با ورود به آن می‌توانند چیز‌هایی که از جنگ تنها شنیده بودند را با تمام وجود لمس کنند، می‌خواهید ببینید؟

---------------------------------------------- 

گزارش از طیبه رفیعی، خوزستان

منبع : ایسنا تاریخ : ۱۳۹۱/۱۲/۲۵ تعداد بازدیدکنندگان : 7795

مطالب مرتبط

برچسب ها

ارسال نظر

عنوان
متن
 
آمار بازدیدها

بازدید امروز : 1322
بازدید دیروز : 2070
بازدید این ماه : 3392
بازدید امسال : 798875
بازدید کل : 37165948

نظرسنجی

سوالی برای نظر سنجی وجود ندارد
نظرات سایرین  |  آرشیو نظرسنجی

کلیه حقوق این سایت متعلق به گروه مهندس اردلانی می باشد.
طراحی سایت و بهینه سازی سایت هخامنش