50 مطلب آخر
هشدار : معماری شهرها زیبا و لذت بخش نیست

کدام اصول زیباشناختی نادیده گرفته شده  که از سیمای شهرها لذت نمی بریم؟..............

آیا پایه فلسفی برای تنظیم ضوابط زیبایی‌شناسی در شهر، وجود دارد؟..............

شهر به عنوان بستر و محیط زندگی انسان باید علاوه بر تأمین نیازهای زیستی و مادی مردم بتواند هرچه بیشتر به نیازهای اجتماعی و روانی آنان نیز پاسخ دهد، اما،  در نتیجه تحولات عمیقی که در طول دو سده اخیر، در بنیادهای تمدن بشری و بویژه در بنیادهای شهرسازی و شهرنشینی به وجود آمده، مجموعه روابط انسان- محیطی، نیز دستخوش تغییر و عدم تعادل شده است..............

در این روند، مبانی و شرایط ادراک فضایی، احساس تعلق و دریافت زیبایی تجسمی در محیط شهری، با موانع و اختلالات جدی روبه رو شده، به طوری که تمام مبانی شهرسازی و شهرنشینی را به چالش و چاره‌جویی می‌کشاند...............

در طول چند دهه اخیر بسیاری از جامعه شناسان، روان شناسان، هنرمندان و شهرسازان به آسیب‌شناسی افت کیفیت زیبایی، جاذبه و سرزندگی در شهرهای معاصر پرداخته و برای بهبود آن به جست و‌جوی راه و چاره برآمدند..............

تحلیل ما

متن کامل

 

 

زیبایی از ساختمان‌ها رخت بربسته است

آسیب‌شناسی معماری شهری

 

تجربه زیباشناختی در معماری، به طور عمده بر روابط انتزاعی شکل‌ها، ‌تعریف فضا و عناصری که آن‌ها را خوشایند و لذت بخش می‌سازد مثل ضرباهنگ (ریتم)، رنگ و سایه روشن استوار است

برای لذت بردن از سیمای شهرکدام اصول زیباشناختی را می‌توان تدوین یا حداقل پیشنهاد کرد و پایه فلسفی احتمالی برای تنظیم ضوابط زیبایی‌شناسی در شهر، به عنوان یک هنر مورد استفاده عامه، چه خواهد بود؟


اگر بتوان میان زیبایی‌شناسی معماری و زیبایی‌شناسی برنامه‌ریزی شهری تمایز قائل شد، شاید بتوان گفت که موضوع معماری عبارت است از بناها و مجموعه‌های ساختمانی و ابعاد محسوس درونی و بیرونی آن‌ها و موضوع طراحی شهری، برنامه‌ریزی شهری، به طور عمده عبارت است از فضاهای حرکت مردم و وسایل نقلیه که بین مجموعه‌های بزرگ ساختمانی قرار گرفته است.


حمید حیدرپور شاطری، معمار و مهندس شهرساز، در گفت‌وگو با ایران بیان کرد: از دیدگاه بصری، طراحی شهری، در درجه اول طراحی فضاها محسوب می‌شود. تجربه زیباشناختی در معماری، به طور عمده بر روابط انتزاعی شکل‌ها، ‌تعریف فضا و عناصری که آن‌ها را خوشایند و لذت بخش می‌سازد مثل ضرباهنگ (ریتم)، رنگ و سایه روشن استوار است. احساس زیباشناختی در عرصه طراحی و سیمای شهر نیز به همین گونه است، ولی بیشتر روی فضا، که در اینجا خصلتی گسترده‌تر دارد، تاکید می‌ورزد.


وی با اشاره به این‌که نکته مهم در زیباشناسی محیط شهری یا سیمای شهری، روحیه و خصلت فرد دریافت‌کننده است، افزود: برای ارزیابی معماری یک بنا، معمولاً آن را جدا از محیط مورد ملاحظه قرار می‌دهند، اما یک طراح شهری به آثار عرصه وسیعی از بناها و فضاها می‌اندیشد. محیط شهری، احتمالاً کمتر مورد توجه بازدیدکنندگان و سیاحان قرار می‌گیرد، زیرا آنان به طور آگاهانه یا نسبتاً آگاهانه، بناهای خاصی را برای تماشا برمی‌گزینند، اما شهروندانی که در شهر زندگی می‌کنند آشنایی زیادی با محیط خود دارند و هر روزه در فضاهای آن حرکت می‌کنند. ممکن است که آشنایی شهروندان با محیط پیرامون خود بسیار عمیق باشد و ممکن است که نسبت به آن علاقه‌مند یا بی‌علاقه باشند.


حیدرپورشاطری ادامه داد: همچنین ممکن است آگاهی شهروندان از محیط خود بسیار ناچیز و مبهم باشد که در این صورت نیز، علاقه یا بی‌علاقگی وجود خواهد داشت، ولی چندان روشن نخواهد بود. شهروندی که آگاهی عمیقی از محیط خود دارد، ممکن است از برخی از جلوه‌های خاص آن مثل خیابانی دلپذیر با بنایی شکوهمند در انتهای آن یا میدانی محصور و جذاب لذت ببرد، همچنین ممکن است برای رفت‌وآمد خود راهی را که لذت بخش‌تر است برگزیند.


به گفته این مهندس معمار، یک شهروند نا آشناتر، ممکن است به همین گونه عمل کند، اما دلیل آن را نمی‌داند و نمی‌تواند علل عادت‌های خود را توضیح دهد. افراد بسیار دیگری هستند که خیلی کم به علل زیباشناختی علاقه یا بی‌علاقگی خود به محیط آگاهی دارند. آنان همان طور که به‌شدت در کودکان دیده می‌شود، به واسطه بیم اندکی که از یک بنای بد هیبت دارند یا بنا به دلایلی مشابه اغلب حاضر نیستند از مسیری معین عبور کنند. در هر حال بعید است کسی حواس سالم و فعال داشته باشد، ولی نسبت به یک محیط شهری کاملاً بی‌تفاوت باقی بماند.


حیدرپورشاطری با بیان این‌که زیبایی از ذات هستی زیستی و اجتماعی انسان سرچشمه می‌گیرد، تصریح کرد: به همین دلیل لازمه سعادت و تعالی زندگی فردی و اجتماعی است. از این رو انسان، همیشه و در همه جا، در جست و‌جوی زیبایی و خلق زیبایی است و «زیباخواهی» و «زیبادوستی» بخشی از سرشت و سرنوشت آدمی است. اما حرف اصلی این است که زیبایی چیست؟ چرا به دنبال آن هستیم و چه رابطه‌ای با محیط زندگی و شهر دارد؟


وی خاطرنشان کرد: «زیبایی» از آن واژه‌های رازناک و فریبنده چون «عشق»، ‌«حقیقت»، «عدالت» و «آزادی» است که در برخورد نخست برای همگان ساده و بدیهی می‌نماید، ولی چون کاوش در معنا و مفهوم آن آغاز شود با دنیایی پر از راز و ابهام روبه رو می‌شویم. در اینجاست که حتی فیلسوفان و فرزانگان در برابر «معمای زیبایی» به حیرت دچار می‌شوند. زیبایی از آن رو بدیهی به نظر می‌رسد که مثل نور و هوا با تار و پود زندگی انسان درآمیخته است و از آن رو مرموز و پوشیده جلوه می‌کند که با ژرفای جان آدمی و هزارتوی عواطف انسان سروکار دارد و از این رو تا زندگی و انسان هست از پژوهش درباره زیبایی گریزی نیست.


حیدرپورشاطری با اشاره به این‌که قلمرو حضور و تجلی زیبایی بی‌نهایت است و میان انسان و جهان، میان گذشته و آینده، میان عین و ذهن، میان من و ما از تنوع شگفت‌آوری برخوردار است، گفت: زیبایی تا مرزهای بسیار دور تا آنجا که پرواز خیال و فکر انسان اجازه می‌دهد حضور دارد؛ در‌آفرینش جهان، در گردش افلاک، در کار و پیکار آدمی، در قامت اسب، در اسرار طبیعت، در بازی فوتبال، در چهره یار، در منش انسان، در قصه و افسانه، در خانه و خیابان، در فرش و لیوان و... با این همه می‌توان قلمرو زیبایی را به چهار عرصه اصلی تقسیم کرد که در قاب پیوست  آمده است.


به اعتقاد این معمار شهرساز، در حالت کلی عرصه‌های اصلی تجلی زیبایی عبارتند از: الف- زیبایی در جلوه‌های طبیعت ب- زیبایی در کار، تولید و صنعت ج- زیبایی در آثار هنری د- زیبایی در محیط انسان- ساخت. این چهار عرصه در پیوستگی و تعامل با یکدیگر قرار دارند که گویای نوعی وحدت در کثرت است.


حیدرپورشاطری افزود: بررسی ماهیت و کارکردهای زیبایی در عرصه‌های مختلف موضوع دانش زیباشناسی یا «استه تیک» (Aesthetics) است که خود به شاخه‌های گوناگون مثل فلسفه زیبایی، روان‌شناسی زیبایی، روان‌شناسی محیطی، فلسفه هنر، تاریخ هنر، نقد هنری و غیره تقسیم می‌شود. اما موضوع این مقاله بررسی نقش و جایگاه زیبایی و زیباشناسی در محیط شهری است که به عرصه چهارم (محیط انسان- ساخت) تعلق دارد و دارای مفاهیم و مباحث ویژه است.


وی اضافه کرد: از دیدگاه جامعه‌شناسی و روان‌شناسی اجتماعی، شهر پیچیده‌ترین سکونتگاه انسانی است که در آن وسیع‌ترین روابط انسان-محیطی (رابطه انسان با طبیعت، با شهر و با شهروندان) شکل می‌گیرد. بنابراین شهر به عنوان بستر و محیط زندگی انسان باید علاوه بر تأمین نیازهای زیستی و مادی مردم بتواند هرچه بیشتر به نیازهای اجتماعی و روانی آنان نیز پاسخ دهد.


حیدرپورشاطری ادامه داد: به طور کلی می‌توان نیازهای روانی انسان- محیطی مردم را به سه مقوله اصلی یعنی ادراک فضایی (شناخت محیط و احساس هویت فضایی)، ‌احساس تعلق (ایجاد دلبستگی و خاطره نسبت به محیط) و احساس زیبایی (احساس لذت ذوقی و هماهنگی عاطفی با محیط) تقسیم کرد.


وی افزود: این سه پدیده، ارتباطی اندام وار با یکدیگر دارند که با هم موجب ایجاد رضایت، آسایش، ایمنی و لذت برای انسان می‌شوند. در واقع بدون ادراک مکان و هویت فضایی در محیط شهری نمی‌توان به آن دلبستگی و تعلق خاطر پیدا کرد و بدون احساس تعلق نمی‌توان به احساس زیبایی و لذت زیباشناختی دست یافت. هرگونه اختلال و ناکامی در این فرآیند به احساس زشتی، رنج و تنش منجر می‌شود.


شهر به عنوان بستر و محیط زندگی انسان باید علاوه بر تأمین نیازهای زیستی و مادی مردم بتواند هرچه بیشتر به نیازهای اجتماعی و روانی آنان نیز پاسخ دهد، حیدرپورشاطری با بیان این مطلب گفت: اگر در سکونتگاه‌ها و شهرهای دوران‌های گذشته (پیش از عصر صنعت) نوعی تعادل نسبی در روابط با محیط زندگی به طور طبیعی، خودبه‌خودی و تدریجی برقرار می‌شد، در نتیجه تحولات عمیقی که در طول دو سده اخیر، در بنیادهای تمدن بشری و بویژه در بنیادهای شهرسازی و شهرنشینی به وجود آمده، مجموعه روابط انسان- محیطی، نیز دستخوش تغییر و عدم تعادل شده است. در این روند، مبانی و شرایط ادراک فضایی، احساس تعلق و دریافت زیبایی تجسمی در محیط شهری، با موانع و اختلالات جدی روبه رو شده، به طوری که تمام مبانی شهرسازی و شهرنشینی را به چالش و چاره‌جویی می‌کشاند.


وی افزود: در طول چند دهه اخیر بسیاری از جامعه شناسان، روان شناسان، هنرمندان و شهرسازان به آسیب‌شناسی افت کیفیت زیبایی، جاذبه و سرزندگی در شهرهای معاصر پرداخته و برای بهبود آن به جست و‌جوی راه و چاره برآمدند.


به اعتقاد حیدرپورشاطری، با توجه به تجارب نظری و عملی در عرصه شهرسازی جهان، در چند دهه اخیر می‌توان سه دیدگاه عمده در رویکرد زیباشناختی به شهر تشخیص داد: الف- دیدگاه صرف زیباشناختی: این دیدگاه به شهر چون یک پدیده هنری و یک اثر معماری می‌نگرد و خواهان بازگشت به مبانی و ارزش‌های کهن معماری است. ب- دیدگاه عملکردی: این دیدگاه، به تأمین هرچه بیشتر نیازهای مبرم زیستی و کالبدی شهر نظر دارد و به دلایل مختلف، کمتر به جنبه‌های اجتماعی، فرهنگی و روانی زندگی شهر توجه نشان می‌دهد. ج- دیدگاه کیفیت محیط زندگی: براساس این دیدگاه زیبایی یکی از عناصر لازم برای کیفیت زندگی و کیفیت محیط است و بنابراین باید رویکردهایی جامع‌تر و روش‌هایی کارآمدتر برای پاسخگویی به نیازهای محیطی (کارکردی، اجتماعی و روانی) پیدا کرد.


وی در پایان خاطرنشان کرد: دیدگاه کیفیت محیط زندگی، گرایش نوینی است که در واکنش به تجارب بدفرجام گذشته و تلاش برای بهبود رویکردهای برنامه‌ریزی و طراحی شهری پدید آمده است. این دیدگاه با اتکا به مفاهیم توسعه پایدار و کیفیت زندگی می‌کوشد دریافتی جامع‌تر از زیبایی ارائه دهد و رویکردها و روش‌های کارآمدتری را برای پاسخگویی به نیازهای اجتماعی و روانی شهرنشینان معاصر به کار گیرد.

------------------------------

پایان

منبع : روزنامه ایران - صبا موسوی تاریخ : ۱۳۹۲/۱۱/۱۵ تعداد بازدیدکنندگان : 4340

مطالب مرتبط

برچسب ها

ارسال نظر

عنوان
متن
 
آمار بازدیدها

بازدید امروز : 1760
بازدید دیروز : 8179
بازدید این ماه : 12009
بازدید امسال : 807492
بازدید کل : 37174565

نظرسنجی

سوالی برای نظر سنجی وجود ندارد
نظرات سایرین  |  آرشیو نظرسنجی

کلیه حقوق این سایت متعلق به گروه مهندس اردلانی می باشد.
طراحی سایت و بهینه سازی سایت هخامنش