گاردين؛ پیامدهای زیستمحیطی تحریم ایران
تلاشهاي ایران برای توسعه مستقل در مقابل فشارهای بین المللی به خاطر برنامه هستهایاش باعث وخیم تر شدن شرایط هوا، آب و خاک این کشور شده است. تحریمها ابزارهایی سیاسی هستند که هدفش منزوی کردن و ضربه زدن به اقتصاد کشور هدف است تا مجبورش کند سیاستها و خط مشی خود را عوض کند اما در کوتاه مدت کشور هدف ممکن است برای گریز از فشار تحریمها به شیوههاي جایگزین و ابقایی روی آورد.
در مورد ایران، تحریمها عطش این کشور برای پیشرفت شتابان جهت توسعه زیرساختهاي منابع آبی، تولید برق و تضمین غذا و انرژی برای مردم ایران را زیاد کرده است. در حالیکه ایران با سیاستهاي مقاومتی در داخل کشور تا حدودی موفق شده از تاثیرات تحریمها در امان بماند اما چشم خود را روی عواقب زیست محیطی ناشی از این تحریمها بسته است.
تبدیل کارخانههاي پتروشیمی به پالایشگاههاي نفت نمونه ای از این سیاست هاست. در سال 1389، ایران 40 درصد سوخت مصرفی خود را وارد ميکرد. زمانی که اوباما مجازات هایی برای فروش سوخت به ایران وضع کرد، واردات آن تا سقف 75 درصد پایین آمد. ایران با توسعه پالایشگاههای خود و تولید چیزی که امروزه علت اصلی آلودگی کشنده هوا تلقی ميشود به این حربه واکنش نشان داد.
گزارشها نشان ميدهد که بنزین تولیدی ایران ده برابر بیشتر از بنزین وارداتی، حاوی مواد آلوده کننده و گازوییل تولیده شده در داخل 800 برابر بیشتر ازاستانداردهای جهانی دارای گوگرد است. توسعه مقاومتی زیرساختهاي آبی و دادن یارانههاي چشمگیر به کشاورزان مثال هایی است از استراتژیهایی که زیر فشارهای ناشی از جنگ 8 ساله، تحریمهاي بین المللی و تهدیدهای سلامت غذای کشور اتخاذ شد. در حال حاضر ایران سومین کشور سازنده سد در جهان است که این، موجب استفاده بی رویه از منابع آبهاي زیرزمینی، خشک شدن رودخانههاي مهم و تخریب تالابها در کشوری شده است که در آن «معاهده 1349 رامسر برای حفاظت از تالاب ها» امضا شده است.
به همین روال بخش دیگر محیط زیست ایران به شدت تحت تاثیر سیاستهاي اتخاذ شده قرار گرقته است. این سیاستها تاثیرات ناشی از دخالتهاي انسانی در محیط زیست برای توسعه مقاومتی را در دوره ای که حفاظت از محیط زیست با محدودیتهاي اعمال شده از تحریمها در اولویت نبوده نادیده گرفته است. علاوه بر این، ایالات متحده موفق شده است کمکهاي مالی موسسات بین المللی مهم مانند برنامه توسعه سازمان ملل و صندوق تسهیلات زیست محیطی جهانی به ایران را محدود و حتی مسدود کند. این موسسات به لحاظ نظری باید به کشورهای در حال توسعه در فراهم آوردن یک زندگی بهتر بدون هیچ محدودیتی کمک کنند. این وضعیت تاثیرات منفی زیادی روی محیط زیست ایران گذاشته است.
علی رغم فشارهای بین المللی، ایران موفق شده است به صادرات نفت و گاز خود ادامه دهد، پالایشگاه هایی بسازد و به یک سدساز عمده تبدیل شود. ابعاد زیست محیطی یک چنین توسعه شتابان و مستقلی، آلودگی گسترده و ناگهانی هوا، کاهش منابع آب، جنگل زدایی سریع و بیابان زایی و افزایش صدمات تنوع زیستی را در بر ميگیرد.
این موضوع که آیا این پیامدها مدنطر وضع کنندگان تحریمها بوده است یا نه، آن طور که بعضی مقامات ایرانی مطرح ميکنند تاثیرات زیست محیطی از مرزهای ایران فراتر رفته و برای نسلها ادامه ميیابد. توافقنامه اخیر ایالات متحده و چین درباره کاهش انتشار گازهای گلخانه ای ممکن است نقطه عطفی در مذاکرات بین المللی درباره تغییرات آب و هوایی تلقی شود. این گونه مذاکرات نشان از بلوغ رهبران سیاسی در پذیرش و به رسمیت شناختن این موضوع است که معضلات زیست محیطی ماورای مرزهای جغرافیایی بوده و حل آنها به تلاشهاي بین المللی نیاز دارد.
مسایل زیست-محیطی ایران از چشم جامعه جهانی پنهان نمانده است. سازمان بهداشت جهانی چهار شهر از ایران را در لیست 10 شهری قرار داده است که آلوده ترین شهرهای جهان هستند. اهواز شهری صنعتی و معروف به شهر نفت آلوده ترین شهر جهان است. این شهر که غلظت مواد آلاینده اش سه برابر پکن است در استان خوزستان که استانی هم مرز با عراق است واقع شده است. یاسوج دیگر شهر صنعتی ایران دارای یک نیروگاه برق حرارتی عظیم است که ذغال سنگ ميسوزاند و قرار است به زودی پالایشگاهی هم در آن احداث شود.
بر خلاف این دو شهر، دو شهر دیگر ایران یعنی کرمانشاه و سنندج که در لیست 10 شهر آلوده جهان قرار دارند نیروگاه برق یا کارخانههاي عظیم پتروشیمی ندارند. آلودگی شدید هوای آنها به بنزین غیراستاندارد نسبت داده ميشود. نکته جالب این است که تهران جایی در این لیست ندارد، گرچه علت مستقیم 25 درصد مرگ و میرها در آن ناشی از آلودگی شدید هواست و وضعیتش آن قدر بحرانی است که نمایندگان مجلس درباره انتقال پایتخت بحث ميکنند.
در کل، ایرانیان مخلوطی از ذرات لاستیک، پلاستیک، آزبست، دی اکسید گوگرد، اکسید نیتروژن، منوکسید کربن و باقی ماندههاي هیدروکربنهاي نیم سوخته را وارد ریههاي خود ميکنند. تعجبی ندارد که سرطان و بیماریهاي تنفسی که دومین و سومین علت مرگ و میر در ایران هستند سیر صعودی دارند. تقریبا بیماری 70000 نفر در سال سرطان تشخیص داده ميشود، رقمی که بر اساس گزارش مرکز تحقیقیات سرطان ایران تا سال 1400 به 90 درصد افزایش خواهد یافت.
بحران شدید آب در ایران علامت دیگری از وخیم تر شدن شرایط زیست محیطی در ایران است. دریاچهها و رودخانهها در حال خشک شدن هستند. از دریاچه ارومیه که زمانی بزرگترین دریاچه نمک خاورمیانه بود تقریبا چیزی باقی نمانده است. زاینده رود در مرکز ایران که همیشه زاینده و پر آب بود و زمانی مرکز تمدن پارس بود بیشتر وقت سال خشک است و آبی در آن یافت نمی شود. تالابها یکی بعد از دیگری خشک ميشوند و کیفیت آب در بعضی مناطق پرجمعیت در حال پایین آمدن است.
در نتیجه کم شدن آبهاي سطحی، ایران در حال حاضر به طور متناوب با طوفانهاي گردوغبار مواجه است. عوارض این طوفانها خیلی ناگوار است، به کشاورزی و دام خسارت ميزند، سبب افت کیفیت زندگی ساکنین شده و سرانجام موجب مهاجرت آنها ميگردد. کم شدن منابع آبهاي سطحی به استخراج مصرانه منابع آبهاي زیرزمینی غیرقابل احیا را شتاب داده و ایران را تبدیل به یکی از بزرگترین جویندگان آبهاي زیرزمینی در جهان کرده است به طوری که پایین آمدن سطح آبهاي زیرزمینی اش موجب فرونشستهاي گسترده زمین در بعضی مناطق شده است.
بعضی تخمینها حکایت از آن دارد که 70 درصد منابع آبهاي زیرزمینی ایران مورد استفاده قرار گرفته و کیفیت و کمبود آبهاي زیرزمینی ممکن است فاجعه زیست محیطی ملی دیگری بوجود آورد که ایرانیان با آن مواجه خواهند شد. شتاب شهرنشینی، آلودگی صنعتی، دفع زباله، چرای بی رویه، جنگل زدایی، تخریب زمین ها، فرسایش خاک همه و همه تنوع زیستی چشمگیر ایران، کشوری که در تقاطع قارههاي آفریقا، آسیا و اروپا قرار گرفته، را تحت تاثیر قرار داده است. به گیاهان و جانوران به علت تخریب زیستگاههاي طبیعی اشان در حد هشداردهنده ای آسیبهاي جدی وارد شده است.
یوزپلنگ آسیایی، خرس سیاه آسیایی، غزال گواتردار و خر وحشی ایرانی در میان گونه هایی هستند که با دخالت های غیرقابل برگشت انسانی به سمت انقراض نسلشان سوق داده ميشود.
چه توافقنامه ای برای حل بن بست هسته ای و برداشتن تحریمها حاصل شود و چه حاصل نشود در هر دو حالت مسایل و مشکلات زیست محیطی ایران بدون اراده جدی و سرمایه گذاری اساسی و کلان قابل حل نیست. با اینکه تحریمها علت اصلی مشکلات زیست محیطی ایران نیستند اما باعث بدتر شدن این وضعیت شده و روی کیفیت زندگی، بهداشت و سلامت بسیاری از نسلهاي آینده ایران که نقشی در سیاستهاي هسته ای نداشته و حتی متولد نشده اند تاثیر خواهد گذاشت.
بعد دیگر قضیه که قابل طرح است این است که مسایل زیست محیطی حد و مرز سیاسی نمی شناسد. ایران از تاثیرات بی ثباتی در کشورهای همسایه خود افغانستان و عراق در امان نمانده است. هرج و مرج در افغانستان و مناقشه مرزی بر سر رودخانه هیرمند (هلمند) علت خشک شدن دریاچه هامون در شرق ایران قلمداد شده است. به طوری که کشاورزی را غیرممکن ساخته و هجوم طوفانهاي گرد و غبار را سرعت بخشیده است. این وضعیت مردم را مجبور به مهاجرت کرده است.
مناطق غربی ایران از طوفانهاي گردو غبار و ریزگردهایی که نتیجه ضعف مدیریت خاک و خشک شدن باتلاقها و تالابها در عراق است در رنج است. این طوفانها یکی از علل اصلی آلودگی هوا در تهران است، با وجودی که این شهر 550 کیلومتر از مرز فاصله دارد.
حتی اگر تحریمها تنها ایران را هدف گرفته باشد، مسائل اصلی زیست محیطی این کشور از جمله افزایش آلودگی هوا، نقصان در تنوع زیستی، بیابان زایی، جنگل زدایی و خشک شدن منابع آبی از مرزهای آن فراتر خواهد رفت و پیامدهای جدی جهانی و منطقه ای با خود همراه خواهد داشت.
طبعاّ به هنگام بحث درباره تحریمها همیشه تمرکز روی تاثیرات اقتصادی و سیاسی آنهاست. نگاهی به دهههاي گذشته در ایران و منطقه نشان ميدهد که هم اعمال کنندگان تحریمها و هم طرف هایی که هدف تحریمها بوده اند توجهی به عواقب زیست محیطی اشان نداشته اند.
با اینکه رشد اقتصادی پایدار با در نظر گرفتن عوامل زیست محیطی در دستور کار گفتگوهای سیاسی سطح بالا قرار گرفته است و نمونه ای از آن در توافق نامه بین ایالات متحده و چین نمود عینی یافت با این وجود بعید به نظر ميرسد که در مذاکرات هسته ای و هر گونه توافق بین ایران و گروه پنج به اضافه یک (اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل به اضافه آلمان) مولفه ای جدی از مسایل زیست محیطی مد نظر قرار گیرد.
----------------------------
برگردان از انگلیسی: علیرضا طالبزاده
منبع: گاردین
------------------------------
پایان