دومین آتش سوزی در بیمارستان 17شهریور رشت
محمد شریفی مقدم دبیر کل خانه پرستار همراه با عده ای مسئولین نظام پرستاری رشت و جمعی از پرستاران به دیدار پرستار فداکاری رفتند که با به خطر انداختن جان خود موجبات نجات جان 14 بیمار کودک و همراه آنان را فراهم آورد.
به گزارش سلامت نیوز به گفته شاهدان عینی در حالیکه یکی از اتاقهای بیمارستان 17 شهریور به دلایل نامعلوم طعمه حریق شده بود خانم قربانی پرستار فداکار بخش ابتدا تمامی کودکان و همراهان را از بخش بیرون و سپس یک تنه اقدام به اطفا حریق نمود!
گفتنیست این بیمارستان که مدت زمان زیادی هم از افتتاح آن نگذشته برای دومین بار دچار حادثه آتش سوزی شده است.
این پرستار بیمارستان 17 شهریور رشت که همچنان به دلیل صدمات ناشی از آتش سوزی دچار مشکلات تنفسی شده از سوی مسئولین خانه پرستار و همچنین هیئت مدیره نظام پرستاری رشت با اهدای لوح یادبود مورد تقدیر قرار گرفت.
جهان اقتصاد: چندي پيش بخشي از بيمارستان 17 شهريور رشت براي دومين بار در مدت يک سال از آغاز فعاليت خود دچار سانحه آتش سوزي شد و در حاليکه بيم آن ميرفت 14 کودک و مادر گرفتارشده در ميان شعلههاي آتش جان خود را از دست دهند، از خودگذشتگي دو پرستار حاضر در محل، از وقوع يک حادثه بزرگ جاني جلوگيريکرد.
اينکه چرا يک بيمارستان که بايد از بالاترين سطح ايمني برخوردار باشد در فاصله يک سال از زمان تاسيس دو بار با حادثه آتش سوزي روبرو ميشود، اتفاقي است غيرقابل پيشبيني که نه سازندگان و نه مديران بيمارستان راضي به وقوع چنين اتفاقاتي هستند.
اما سوال اصلي اينجاست که چرا دو پرستار ايثارگري که جان و زندگي خود را فداي سلامت بيماران و نجات ايشان از شعلههاي آتش کردهاند، کمتر يادي شده و افرادي که بايد به عنوان قهرمان ملي از ايشان تقدير شود به دليل پوشاندن ضعف ساختاري و زيربنايي بيمارستان مورد بيمحلي و کم توجهي قرارگرفتهاند؟
چند سالي به عقب برگرديم، خاطره تلخ شينآباد و دختربچههايي که قرباني شعلههاي آتش شدند، تجربه تلخي که اگر دو پرستار حاضر در بيمارستان 17 شهريور جان خود را به خطر نميانداختند تکرار ميشد.
براساس شنيدهها برخي مسولان به اين دو پرستار فداکار توصيه کردهاند که در خصوص اين اتفاق اطلاع رساني نکنند و بيشک علت اين درخواست جلوگيري از مطرح شدن نقاط ضعف موجود در ايمني بيمارستان است و مسولان نگران از جايگاه و اعتبار خود چنين تصميمي اتخاذ کردهاند.
در حالي که بهار قرباني و هما توحيدي دو پرستار حاضر در بخش هم اگر چنين نگاهي به موضوع داشتند و در آن لحظات حساس به جاي اينکه به فکر نجات بيماران و همراهان ايشان باشند، با نگاه عافيتطلبي جان خود را برداشته و از مهلکه ميگريختند، امروز مسولان نگران از جايگاه خود با چه شرايطي روبرو بودند.
امروز که جانفشاني پرستاران موجب شده تا مديران و مسولان سرخود را بالا گرفته و افتخارکنند که سانحه آتشسوزي بدون هيچ تلفات جاني مهارشد، هيچگاه به اين موضوع فکر کردهاند که اگر تنها يک نفر از 14 کودک و مادر حاضر در بخش حادثهزده دچار سوختگي ميشدند، امروز با چه شرايطي روبرو بودند و آيا همچنان ميتوانستند براي مسکوت نگهداشتن موضوع خانوادههاي قربانيان را تحت فشار قراردهند؟
نکته قابل توجه ديگر در اين ماجرا اطلاع رساني بهار قرباني پرستار قهرمان بيمارستان 17 شهريور است که در اولين اقدام خود پس دستيابي به بهبودي حداقلي از مشکلات ايجادشده به دليل حضور در ميان شعلههاي آتش، اعلام ميکند که در جريان نجات کودکان و مادرانشان تنها نبوده و هما توحيدي ديگر پرستار بخش او را همراهي کردهاست.
اين رفتار متواضعانه که نشانهاي شاخص در ميان جامعه پرستاري کشور است که با حداقل امکانات و در شرايطي سخت، همچنان به خدمتگزاري خود به هموطنان ادامه ميدهند، در حالي اتفاق ميافتد که برخي نگران از جايگاه و مقامشان از اطلاعرساني خودداري کرده و تلاش ميکنند تا نجات 14 بيمار و همراهانشان از شعلههاي آتش را به عنوان برگ زريني در پرونده مديريتي خود ثبت کنند.
اينکه از دو پرستار ناجي 14 کودک و بيمار قدرداني شود يا نه شايد براي ايشان خيلي فرقي نکند، چراکه کمک به انسانها و نجات جان ايشان وظيفهاي است که پرستاران بر خود واجب ميدانند و شايد هر کدام از ايشان در طول دوران فعاليت حرفهاي خود جان دهها انسان را نجات داده باشند، بدون اينکه براي تشکر و قدرداني لحظهاي توقف کرده باشند، به کار خود ادامه دادهاند، تا مبادا لحظهاي تأمل جان انساني را به خطر بياندازد.
اما بايد به مسولان بيمارستان و ديگراني که به هر نحوي به اين موضوع مربوط ميشوند، يادآوري کرد که اگر ريزعلي، آن روستايي که بارها داستان ايثارگريش را مشق کرديم، شد دهقان فداکار، علتش اين بود که در لحظه تصميمگيري حتي لحظهاي درنگ نکرد و ميان عافيت خود و جان مسافراني که حتي يکبار ايشان را نديده بود، ديگران را بر خود ترجيح داد.
دو پرستار بيمارستان 17 شهريور هم در آن لحظه ميان سلامت خود و گرفتار شدگان در ميان شعلههاي آتش، ديگران را ارجح دانستند، در حاليکه حتي اگر کل بيمارستان هم در آتش سوخته بود، پرستاران آخرين افرادي بودند که به عنوان مسؤل بايد پاسخگو ميبودند.
حال که به جاي لحظهها ساعتها، روزها و بلکه هفتهها فرصت تفکر و تصميمگيري هست، به جاي سرپوش گذاشتن بر اتفاقات، با کلامي، شاخه گلي و حتي لبخندي از نقشآفرينان بيادعاي اين ماجرا قدرداني کنيم تا مبادا روز برسد که ريزعليهاي قصه ما بيتفاوت از اتفاقات بگذرند و عافيتطلبي شيوه و رسم نامبارک ما شود.
-------------------------
پایان