وزیر هم بههرحال ایرانی است دیگر؛ گناه که نکرده ؟!
پوریا عالمی در مطلبی طنز که در روزنامه شرق به چاپ رسیده در واکنش به گفته اخیر وزبر بهداشت در تحمع رادبولوژیست ها نوشت : به نظر ما وزیر بهداشت بعد از پایان دوران وزارتش، یا میشود وزیر ارشاد یا میرود تلویزیون یککارهای میشود. چطور؟
اینطور که توی این مدت ما نگاه کردیم هر جا دوربین بوده، وزیر خودش را رسانده که دست به عمل شود. راستش ما، یک چهره را چیزی نیش میزند یا زخم و زیلی میشود و پاش به بیمارستان باز میشود، با دوستان شرطبندی میکنیم ببینیم وزیر بهداشت از کجا سریع خودش را میرساند عمل کند.
خلاصه درواقع بین همه وزرای بهداشت ایشان عملیتر از همه بوده. منتها این عملیبودن معنیاش این است که وی اصلا به حرف اعتقادی ندارد. نه. وی کلی اعتقاد دارد که به حرف تبدیلش میکند. همین حرفهای آخرش هم باعث اختلاف نهادی بین ما و خواهر و مادرمان شد. چطور؟ اینطور که چند روز پیش همین وزیر بهداشت با گلایه از برخی تجمعات غیرقانونی در مقابل وزارت بهداشت بهخصوص در زمینه اعتراض رادیولوژیستها، گفت: «شایسته نیست خواهر و مادر افراد توسط یک مرد سونوگرافی شود درحالیکه در بازدیدی که از بیمارستان نیویورک داشتم سونوگرافی را پرستارها انجام میدهند».حالا ما پریشب خواهر و مادرمان نیاز به سونوگرافی داشتند.
رفتیم بیمارستان سر کوچه که مسئولش مرد بود. خواهر و مادر ما گفتند با توجه به سخنان وزیر، تو روی خواهر و مادرت حساس نیستی. ما برای اینکه حساسیتمان را نشان بدهیم، مجبور شدیم شبانه ٣٠٠ نقطه شهر را بررسی کنیم ببینیم کجا سونوگراف مرد پیدا نمیشود. بههرحال وزیر بهداشت خسته نباشند اما چند تا سؤال پیش آمده برای ما:
۱- یعنی اگر برادر و پدر ما را یک زن سونوگرافی کند، شایسته است؟
۲- وزیر بهداشت دقیقا به چی میگوید سونوگرافی، که مردها نباید بهش دست بزنند؟
٣- واقعا ایرانیها همیشه خودشان را در ناخودآگاه با خارجيها مقایسه میکنند و بخواهند یک چیز را به هم بقبولانند میگویند «برو بابا... توی خارج هم فلان...» عیبی هم ندارد. وزیر هم بههرحال ایرانی است دیگر؛ گناه که نکرده.
٤- وزیر بهداشت گفته «در نیویورک سونوگرافی را پرستارها انجام میدهند». آیا وزیر بهداشت قائل به این نیست که پرستارها مرد هم هستند؟ و توی ذهنش پرستاری را شغلی زنانه میداند؟ یا زنان را پرستار میداند؟
ما نمیدانیم. ما فقط میدانیم رابطه ما را با خواهر و مادرمان – که تا دیروز اوکی بود – وزیر بهداشت به هم زده و آنان روی شایستگیهای ما شک کردند که چرا لباسهاشان را دیروز دادیم خشکشویی سر کوچه، درحالیکه خشکشویی سر کوچه ما مرد است. یکی غم بود، دوتا کم بود، سهتا خاطرجمع بود
----------------------
پایان