بالاخره پزشک وارد کنیم یا صادر؟
وقتی اعتراض داوطلبان کنکور سال 93 به کاهش پذیرش دانشجو در رشتههای علوم پزشکی بالا گرفت عدهای از مسئولان تعداد زیاد دانشجویان پزشکی در کشور را یکی از دلایل این اقدام اعلام کردند. کاهش پذیرش دانشگاهها اگرچه با هدف اصلی افزایش آموزش کیفی انجام شده بود اما اولین و آخرین واکنش به موضوع «بالا بودن فارغ التحصیلان پزشکی» نبود بلکه این مسئله در برهههای زمانی مختلف بارها خودش را به سطح اول بحث در بین مسئولان و دست اندرکاران آموزش پزشکی رسانده است تا جایی که پیشنهاد صادرات پزشک و پرستار به کشورهای دیگر هم روی میز آمد و به عنوان راهحل بهرهبرداری از پزشکان بیکار مطرح شد و البته به جایی نرسید.
این پیشنهاد زمانی مطرح شد که آمار مهاجرت پزشکان و پرستاران ایرانی به کشورهای اطراف به ویژه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در رسانهها منتشر شد و مسئولان وزارت بهداشت وقت با خودشان گفتند حالا که عده زیادی با هزینه دولت درس میخوانند و در ایران برایشان کاری وجود ندارد چرا بدون اینکه سودی به دولت برسد به کشورهای دیگر بروند؟ اما با گذشت مدت کمی از آغاز اجرای طرح تحول سلامت، نه تنها حرف از مازاد دانشجویان پزشکی زده نمی شود بلکه صحبت از برنامههایی است برای جبران کمبود پزشکان، مخصوصا پزشکان عمومی. حالا کسانی که پیشنهاد صادرات پزشک را مطرح میکردند به این نتیجه رسیدهاند که اگر عدهای از پزشکان بیکار هستند به دلیل انبوه پزشکان شاغل و رقابتی بودن این حوزه نیست بلکه آنقدر مشکلات پزشک بودن در کشور زیاد است که خیلیها عطایش را به لقایش میبخشند. ایرج حریرچی، قائم مقام وزارت بهداشت در گفتوگو با «سپید» میگوید: «موضوع کمبود پزشک چیزی نیست که کاملا به طرح تحول سلامت مربوط باشد.
می توان گفت که دلیل اینکه حالا پزشک کم داریم صرفا اجرای این طرح نیست. ممکن است حالا که قرار است مشکلات بهداشت و درمان کشور به صورت اساسی بررسی شود مسئله کمبود پزشک بیش از پیش به نظر برسد اما دلیلش این طرح نیست چرا که ما سال هاست طبق استانداردهای بین المللی نسبت به جمعیت، پزشکان مشغول به کار کمی داریم. سرانه پزشک در کشور به ازای هر یک هزار نفر جمعیت بین 1/21 تا 1/28 نفر پزشک است که با استانداردهای جهانی یعنی 3/5 نفر پزشک به ازای هر یک هزار نفر جمعیت فاصله زیادی دارد. نشانه دیگر این موضوع عملکرد پزشکان است. عملکرد پزشکان متخصص در ایران به صورت متوسط 1/7 FD است یعنی پزشکان متخصص ما 1/7 برابر پزشک متخصص تمام وقت کار می کنند و عملکرد پزشکان عمومی ما هم 1/35 FD است که بیانگر کارکرد 1/35 برابری یک پزشک عمومی است. این آمار نشان میدهد ما کمبود پزشک داریم.» البته حریرچی راه حل این موضوع را تصمیمهای یک شبه ای مانند اضافه کردن پذیرش دانشگاهها نمیداند و میگوید: «تغییر در پذیرش دانشگاهها آن هم به صورت ناگهانی از هیچ نظر منطقی نیست مخصوصا اگر بدانیم تفاوت مشهودی بین تعداد فارغ التحصیلان و پزشکان شاغل به طبابت وجود دارد. وقتی این را بدانیم به این نتیجه می رسیم که باید علاوه بر زمینه سازی برای گسترش بسترهای جذب دانشجوی بیشتر به راه کارهای دیگری هم فکر کنیم که پزشکان را برای شرکت در برنامه های مورد نیاز وزارت بهداشت و کشور ترغیب کند.» او درباره اینکه چه راه حل هایی برای رفع کمبودهای مد نظر وزارت بهداشت دولت یازدهم است میگوید: «قدمهایی برای این کار برداشته شده که یکی از مهمترین آنها ایجاد توجیه اقتصادی برای پزشکان است اما نتیجه اغلب برنامهها را نمی توان در کوتاه مدت دید و باید برای به ثمر رسیدنشان بیشتر منتظر بود. با این وجود می توان وعده داد که تا چند سال آینده بخشی از این مشکل حل خواهد شد.»
باید نگاهمان تغییر کند
شاید بد نباشد که موضوع را از منظر خود پزشکان و یا مسئولان صنفی آنها هم بررسی کنیم. فرید رهنمای چیتساز عضو انجمن پزشکان عمومی در جواب اینکه بالاخره پزشک کم داریم یا زیاد؟ میگوید: «بستگی دارد چطور به ماجرا نگاه کنیم. اگر اینکه مردم به هر سختی که شده به پزشک دسترسی داشته باشند را ملاک قرار دهیم کمبود پزشک نداریم چون در دورافتادهترین روستاها هم مردم با مدتی رانندگی بالاخره به پزشک میرسند اما اگر بخواهیم استانداردهای جهانی را ملاک قرار دهیم و بر اساس آنها محاسبه کنیم باید بگویم که نهتنها پزشکی برای صادر کردن به کشورهای دیگر باقی نمیماند بلکه شاید واردکردن پزشک هم خیلی دور از ذهن نباشد. و طبق استانداردها باید حداقل به ازای هر 2000 نفر یک پزشک عمومی داشته باشیم و اگر جمعیت کشور را 80 میلیون نفر در نظر بگیریم 40 هزار پزشک باید فقط در سطح یک خدمترسانی کنند. درحالیکه این تعداد پزشک مشغول خدمت نداریم.» او در جواب اینکه چقدر پزشک در حال حاضر در این سطح خدمت میکنند، میگوید: «متاسفانه در کمال تعجب آمار مشخصی در مورد تعداد پزشکان نداریم. قانون، وزارت خانه را موظف میکند که آمار پزشکان را منتشر کند. دفتر آمار وزارتخانه سالها پیش در معاونت پژوهشی این وزارتخانه ادغام شد و این معاونت موظف شد که سالیانه آمار را منتشر کند اما این اتفاق نمیافتد.
بر اساس آماری که نظام پزشکی میدهد 70 تا 75 هزار نفر شماره نظام پزشکی دارند اما قطعاً تمام آنها مشغول به کار نیستند. تخمین زده میشود که از این تعداد 30 تا 40 هزار نفر مشغول طبابت باشند آن هم در همه سطوح. بنابراین میتوان گفت که بیشتر از کمبود پزشک یعنی فارغالتحصیل پزشکی، کمبود پزشک شاغل داریم و باید فکری برای اشتغال منطقی پزشکان کنیم.» او ادامه میدهد: «چیزی که وزارتخانه میگوید این است که پزشک بهاندازه کافی نداریم اما دیدگاه ما در انجمن پزشکان عمومی این است اگر بهدرستی پزشکان موجود را به کار بگیریم کافی خواهند بود. دو یا سه سال پیش دستمزد پزشک عمومی را در پزشک خانواده روستایی افزایش دادند و همان موقع وزارتخانه اصرار داشت که علی رغم اینکه ما حقوق را افزایش دادیم هنوز 2000 پزشک کم داریم. شش ماه بعد این مسئولان بازهم گفتند که پزشک بهاندازه کافی نداریم اما این بار آمار 800 نفری از کمبودها دادند. یعنی در شش ماه 1200 پزشک جذبشده بودند. تا جایی که ما الآن میدانیم حتی شهرستان سراوان که یکی از دورافتادهترین قسمتهای سیستان و بلوچستان است و همیشه با مشکل پزشک روبهرو بوده، پزشکش را گرفته است.» این حرف عقیده بسیاری از پزشکان و کارشناسان دیگر هم هست و باید منتظر بود و دید برنامههایی که وزارت بهداشت وعدهشان را میدهد مشکل جذب پزشکان را حل خواهد کرد یا بر اساس برخی پیشبینیها، کمبود بودجه که پای وزارت بهداشت را هم گرفته ممکن است با تغییر در پرداختها، نقشههای این وزارت خانه را نقش بر آب کند.
--------------------------
پایان