طرح پزشک خانواده از جیب کارگران
تا قبل از شروع طرح پزشک خانواده, بیمه شدگان تامین اجتماعی، که عمدتا کارگرا ن مییاشند، کاملا رایگان ، آزادانه و بدون محدودیت به مراکز ملکی تامین اجتماعی مراجعه مینمودند و خدمات مورد نیاز خود را به نحو مطلوبی دریافت مینمودند. با شروع طرح پزشک خانواده ، این مراکز نیز وارد طرح شده و از آن پس تنها به تعداد محدودی و تا سقف معینی خدمات ارایه میدهند و اکثریت افراد بیمه شده، باید به مطب ها و یا سایر مراکز طرح خارج از مراکز تامین اجتماعی مراجعه کنند و مبلغ 2500 تومان نیز بابت فرانشیز بپردازند.
از طرف دیگر تا قبل از اجرای این طرح، مراکز خیریه متعددی در شهر وجود داشت که حدمات رایگان و یا ارزان قیمت به مردم و کارگران عرضه میداشت اما با شروع طرح پزشک خانواده این مراکز نیز خدمات خود را درقالب طرح پزشک خانواده ارایه داده و برخلاف نام خود، به جای تامین مالی خدمات و کمک به بیمه ها و اقشاری نظیر کارگران، تبدیل به باری بر دوش بیمه ها گردیده اند. بدین ترتیب بنگاهی خیریه تبدیل به بنگاهی انتفاعی شده و در نتیجه بار مالی دیگری را بر دوش خسته صندوق های درمان تامین اجتماعی تحمیل کرده اند.
همین اتفاق برای درمانگاههای تحت پوشش اداراتی مانند آموزش و پرورش و حتی نهادهای نظامی وانتظامی افتاد. درمانگاههای ادارات ، خدمات رفاهی- درمانی عمدتا رایگان خود را به قالب پزشک خانواده تغییر داده و خود به دریافت کننده منابع مالی بیمه شدگان تحت عنوان سرانه تبدیل شدند که به مراتب از مبلغ پرداختی در قالب قراردادهای قبلی بیمه با مراکز درمانی بیشتر است. برخی درمانگاههای تحت پوشش نهادهای نظامی نیز مبادرت به ورود به طرح پزشک خانواده نمودند و از افراد غیر نظامی ثبت نام کرده و بدین ترتیب بخشی از منابع مالی صندوقهای بیمه ای نیز در قالب سرانه، در اختیار آنان قرار گرفت.
اما اینها تنها عوامل فشار به جامعه کارگری نبود. صندوق بین نسلی درمان تامین اجتماعی که از پرداختیهای کم کم جامعه کارگری به مرور شکل گرفته تا درمان کارگران را حمایت مالی کنند، درگیر تامین هزینه های بهداشتی در طرح پزشک خانواده شد .
علیرغم وجوه اشتراک متعدد بهداشت و درمان اما در تامین هزینه های آن تفکیک مهمی وجود دارد ؛ قانون اساسی دولت ها را موظف به تامین بهداشت رایگان کرده و می بایست دولت هزینه های آن را کاملا تامین کند. پزشک خانواده عمدتا طرحی بهداشتی است و حتی تحت نظر معاونت بهداشتی وزارتخانه و دانشگاه قرار دارد و صندوق تامین اجتماعی عمدتا مکلف به تامین هزینه درمان بیمه شدگان است نه بهداشت جامعه. به عبارتی چون 90% کار و وظیفه پزشک خانواده، خدمات بهداشتی است ، تامین هزینه آن نیز بالطبع بر عهده دولت ها است.
محول کردن تامین هزینه یک طرح بهداشتی بر عهده پیکر نحیف صندوق درمان بیمه کارگران نیز مساله مهمی است که نیاز به اصلاح جدی دارد. همانگونه که در سایر استانها ، وزارت بهداشت طرح بهداشتی بسیار کارآمدتری را به نام طرح مراقبین سلامت جایگزین طرح در حال آزمایش پزشک خانواده فارس کرده و تمامی هزینه های آن را نیز از همان محل اعتبارات بهداشتی تامین میکند، بدون اینکه صندوق های درمانی کارگران را در گیر یک اقدام بهداشتی نماید.
فشار به منابع مالی کارگران ابعاد دیگری نیز دارد. در طرح پزشک خانواده به پزشکان عمومی بر اساس سرانه و تعداد افراد تحت پوشش ، بدون توجه به مراجعه یا عدم مراجعه بیمار، دستمزد پرداخت میشود . این مبلغ از سال 90 تاکنون حداقل 250% تا 300% رشد کرده و از مبلغ 1750 تومان ماهانه بابت هر فرد تحت پوشش به 4200 تومان در سال گذشته رسیده است به عبارتی 65% افزایش سالانه!! بدین ترتیب یک چهارم کل بودجه درمان تامین اجتماعی صرف این چنین پرداختهایی گردیده است.
از محل اندوخته کارگران ، به متخخصصین طرف قرارداد با طرح پزشک خانواده نیز سه برابر نرخ یک ویزیت، بابت هر مراجعه بیمار پرداخت میشود و برخلاف تصور نه تنها خدمات اضافه ای نیز ارایه نمیشود، کرامت انسانی نیز بدلیل ازدحام بیش از حد رعایت نگردیده و بسیاری موارد حتی در معروفترین درمانگاه تخصصی دولتی شیراز، بیماران در دستجات 5 – 6 نفره وارد اتاق پزشک شده و بدون توجه به حرمت بیماران و حریم خصوصی، با هم ویزیت میشوند. بگذریم از انتظار طولانی صفوف نوبت متخصصین درمانگاههای دولتی که تا ساعاتی بعد از نیمه شب به درازا میکشد.
این پرداختها همگی در شرایط نزدیک به ورشکستگی صندوقهای درمان است و از جیب کارگران حاتم بخشی می شود.
خدمات پزشکان خانواده باید آنچنان کیفیت و کمیت بالایی داشته باشد که مردم نیازی برای مراجعه به اورژانس نداشته باشند و در صورت مراجعه بیش از حد افراد تحت پوشش یک پزشک خانواده به اورژانس، پزشک مربوطه بابت عدم حمایت کافی از بیماران، میبایست جریمه گردد، اما در حال حاضر نه تنها پزشکان خانواده جریمه نمیشوند ، بر عکس و غیر منصفانه ، صندوق بیمه کارگران، هم منابع مالی جهت پرداخت به صورت سرانه به پزشکان خانواده را تامین میکند و هم هزینه ناکارآمدی این طرح در مراجعه متعدد مردم به اورژانس، در ساعات طولانی 16 ساعته خارج از اوقات فعالیت پزشک خانواده !!
به عبارتی باز هم برای چندمین بار، پرداخت دوباره و دوبرابر؛ یک بار در قالب سرانه در ساعات فعالیت پزشک خانواده و یک بار در قالب پرداخت 70% مبلغ ویزیت در ساعات دیگر روز. به عبارت ساده تر گاه برای یک بیمار دو بار به مراکز درمانی حقوق پرداخت میگردد.
مراجعه به پزشک خانواده بر اساس قانون باید رایگان باشد، اما در فارس، از هر بیمار در مراجعه به پزشک عمومی 2500 تومان نیز نقدا دریافت میشود تا جمع پرداختی به هر پزشک خانواده دو شیفت تا 15,000,000 تومان در ماه و بیشتر برسد.
در حالی که میبایست برای حداکثر تعداد افراد تحت پوشش یک پزشک خانواده و در نتیجه پول دریافتی یک پزشک سقف وجود داشته باشد ولی به کرات در خود شهر شیراز نیز گاه جمعیتی تا 3500 نفر و شاید بیشتر، زیر پوشش یک پزشک خانواده قرار دارد و این موضوع علیرغم افزایش پرداختی به یک پزشک باعث افت چشمگیر خدمات گردیده است. این در حالی است که در همین شهر شیراز برخی پزشکان تنها 500 نفر را تحت پوشش دارند.
جالبتر آنست که تمام این هزینه ها برای طرحی عملا آزمایشی است. آیا هزینه آزمایش یک طرح را باید کارگران فارس متقبل شوند؟
همه اینها در حالی است که گفته میشود با اجرای این طرح، مردم سالانه 100 میلیارد تومان پرداختی کمتر از جیب خود داشته اند، باید پرسید آیا چند برابر این مبلغ را کارگران و بیمه شدگان بابت حق بیمه پرداخت نمی کنند؟
آیا مقصر هزینه پرداختهای سه چهار برابری طرح پزشک خانواده به مراکز درمانی طرح مذکور، بیمه شدگان هستند؟ آیا پرداختهای مردم در مراجعه به پزشکان خارج از طرح پزشک خانواده در مراکز درمانی و از دست دادن تمام خدمات قبلی، پاسخ کافی برای هر نظاره گر منصفی نیست !؟
-----------------------
پایان