چند دلیل برای استفاده از ویژگیهای التیامبخش و درمانگر موسیقی
محققان دریافتهاند ضربات یا همان بیتهای قوی در موسیقی میتواند امواج مغزی را در جهت ریتم موسیقی مورد استفاده همراه و سازگار کند. برای همین، هرچه سرعت بیتها بیشتر باشد، هشیاری ذهن بالاتر میرود و وضوح تمرکز را زیاد میکند؛ ازآنسو، موسیقیهایی با تمپوی پایین حالتی آرامبخش دارند و ذهن را به سطح مدیتیشن و مراقبه نزدیک میکنند.
باب مارلی؛ موزیسین مطرح جامائیکایی سبک رگی در یکی از مصاحبههایش گفته بود: «چیزی غریب دربارهی موسیقی وجود دارد؛ اینکه هرجا موسیقی باشد، هیچ دردی نیست!» اتفاق کمی عجیب؛ اما رایجی که اینروزها به وفور در اطرافمان میبینیم، آدمهایی هستند که با هدفونهای توگوشی یا روگوشی در جامعه تردد میکنند. شاید به آرامی بخشی از آنچه میشنوند را زیر لب زمزمه میکنند و شاید حتی گاه واکنشی فیزیکی هم متاثر از بیتهای موزیکی که میشنوند، در حرکاتشان دیده میشود.
از زمانی که پلیرهای پرتابل و کوچک موسیقی جای خود را در جامعه باز کردهاند و همگام با سایر فناوریهای دیجیتال و گجتهای همراه روند توسعه را بهسرعت طی میکنند، موسیقی به بخشی جدانشدنی از فرهنگ عامه در جامعه تبدیل شدهاست. این درحالیست که در کنار رشد مسائل تکنولوژیکی در بحث سختافزاری این هنر-صنعت، ماجرای دنبالهدار تحقیقات تکمیلی دربارهی تاثیرات خوب و بد موسیقی هم در جریان است و هرروز ابعاد تازهتری از این جریان همیشه خوشایند تاریخی و فرهنگی کشف میشود؛ اما چه چیزی در این اصوات رویایی وجود دارد که آنرا برای همه جذاب و شنیدنی کردهاست؟ محققان دریافتهاند که شنیدن اصوات موسیقایی تاثیرات جسمی و روحی قابل توجهی بر بدن انسان و همهی موجودات زنده دارد. اصلی که میتوان آن را پایهگذار تحقیقاتی علمی با عنوان Music Therapy دانست و آنرا بهنام موسیقیدرمانی هم میشناسیم.
تاثیرات موسیقی بر افراد، از زمانهای بسیار دور دیده شده و آنگونه که در سایت جامع و دائرهالمعارف موسیقی جهان Allmusic آمدهاست، شاید از زمانی که موزیسینی ایتالیایی بهنام Jacopo Peri در اواخر قرن شانزدهم، بهنوعی اولین پارتیتور اپرا را نوشت و شنوندگان را شیفتهی یک اجرای ارکسترال هرچند در حد یک سازوکار کوچک کرد، این ویژگیهای نهفته در نواهای موزیکال بیشتر خودشان را نشان دادند.
حال باید به این پرسش پاسخ داد که اساسا موسیقیدرمانی چیست؟ متخصصان انجمن موزیکتراپی آمریکا موسوم به AMTA در سایت اطلاعرسانی خود میگویند: «موسیقیدرمانی، یک روش بالینی علمی مبتنیبر استفاده از تاثیرات مداخلات موسیقایی با اهدافی از پیشتعیینشده در جهت بهبوددادن بیمار است». در توضیحات این مرکز آمدهاست که موسیقیدرمانی نوعی از رابط درمانی برای تسکین مشکلات جسمی، احساسی، روحی، شناختی و حتی اجتماعیست. البته باید دانست که در پروسهی بهبودبخشی بیمار، تنها شنیدن موسیقی توصیه نمیشود؛ بلکه آوازخواندن هم یکی از پایههای این سبک درمانیست.
در مطلب دیگری که در سایت سلامتی Verywell در ٣٠ ژوئن سال جاری منتشر شده، میخوانیم: «امروزه از موسیقیدرمانی برای بهبود شرایط بیماران و کمک به پروسهی درمانی آنها استفاده میشود و حتی بعضی مراکز درمانی و بیمارستانها با پخش موسیقیهایی خاص، سعی در ایجاد توانمندیهای جسمی و روحی در بیماران مبتلا به سرطان، بیشفعال و افسرده؛ بهویژه در کودکان دارند».
در بخشی از مطلب همین منبع آمدهاست: «محققان دریافتهاند ضربات یا همان بیتهای قوی در موسیقی میتواند امواج مغزی را در جهت ریتم موسیقی مورد استفاده همراه و سازگار کند. برای همین، هرچه سرعت بیتها بیشتر باشد، هشیاری ذهن بالاتر میرود و وضوح تمرکز را زیاد میکند؛ ازآنسو، موسیقیهایی با تمپوی پایین حالتی آرامبخش دارند و ذهن را به سطح مدیتیشن و مراقبه نزدیک میکنند». با این تفسیر میتوان نتیجه گرفت که بسته به نیاز روح و جسم در شرایط متفاوت چه نوعی از موزیک برای گوشسپردن مناسبتر است. شاید جالب باشد که بدانید، بهرغم آنکه این روش درمانی مکمل بهویژه در ایران تنها چندسالی هست که مورد توجه واقع شده؛ اما علم جدیدی نیست.
آنگونه که در سایت Musictherapy.org میخوانیم، ایدهی استفاده از ویژگیهای التیامبخش و درمانگر موسیقی، قدمتی به اندازهی تحقیقات و نوشتههای ارسطو و افلاطون دارد؛ اما آنچه بهشکل تحقیقات مدرن در تثبیت و تحکیم علمی این ماجرا رخ داده به قرن بیستم و دوران بعد از جنگ جهانی اول برمیگردد؛ زمانی که موزیسینهای حرفهای و آماتور را برای روحیهدادن به مجروحان جنگی به بیمارستانهای نظامی میفرستادند و گاه حتی در پشت صحنهی نبرد، به اجرای موسیقی زنده میپرداختند. وقتی پزشکان و پرستاران در تکرار این رفتار بهویژه بعد از جنگ دوم جهانی متوجه شدند که شرایط جسمی و روحی مجروحان با شنیدن موسیقی در روند سریعتری از پروسهی درمانی قرار میگیرد، آنرا با مراکز علمی در میان گذاشتند. به این ترتیب بود که پایهی تحقیقات مدرن در این زمینه شکل گرفت. چاپ مقالهای با عنوان «قدرت فیزیکی موسیقی را دستکم نگیرید»
در Columbian Magazine در سال ١٧٨٩، اولین مدرک مستند در استفاده از سیستم موسیقیدرمانیست. سپس دو متخصص بهنامهای ادوین آتلی و ساموئل متیوز بهترتیب در سالهای ١٨٠٤ و ١٨٠٦ نتایج تحقیقات خود را در این زمینه منتشر کردند. آنها هر دو از شاگردان دکتر بنجامین راش؛ فیزیوتراپیست معروف بودند که برای درمان بیمارن خود به آنها توصیه میکرد موزیکهای منتخبی را بشنوند. این علم همچنان در مسیر تکامل خود گام برمیدارد و تاکنون مدارک مستدلی دربارهی تاثیرات مثبت آن بر افراد یافت و منتشر شدهاست. در مقالهای که پنجم دسامبر سال ٢٠١٥ تحت عنوان «موسیقی در سلامتی» در مرکز تحقیقات پزشکی دانشگاه هاروارد توسط بورلی مرز؛ مدیر بخش تحقیقات سلامت زنان آن منتشر شده، آمدهاست: «بر اساس یافتههای دانشمندان، شنیدن موسیقی برای افرادی که از سکتههای مغزی برگشتهاند و در اثر این تروما دچار مشکلاتی در تکلم شدهاند، میتواند کمککننده باشد تا توانایی حرفزدن خود را بازیابند. همچنین این روش برای کاهش اثرات جانبی تراپیهای مورد استفاده در بیماران سرطانی، کمکردن درد در مبتلایان به ایدز و همچنین بهبود کیفیت زندگی و شرایط بیماران دچار جنون موثر است». باربارا الس؛ مشاور ارشد در پژوهشهای موسیقیدرمانی انجمن AMTA در مصاحبهای که ١٩ نوامبر سال ٢٠١٥ با مرکز خبری-علمی Medical News Today داشت، عنوان کرد: «موسیقی مانند رابط میان مغز و بدن است و این دیگر یک مسئلهی علمی ثابتشدهاست که عوامل موجود در موزیک اعم از ریتم و ملودی میتوانند فیزیولوژی و عملکرد ما را تحت تاثیر خود قرار دهند».
----------------------
پایان