50 مطلب آخر
خبر علمی : صلاحیت اداره بيمارستانها ؟ - 2

اين گفتار بر موضوع " مديران بيمارستان " و اينكه چه كساني مي بايست بيمارستانها را اداره كنند ، متمركزشده تا با استفاده از مدل آرماني وبر از بوروكراسي به تحليل آن بپردازد . لذا سوال اساسي تحقيق كه ديگر سوالات گرد آن مي چرخد ، اين است :
چه كساني مشروعيت اداره بيمارستان ها را دارند ؟ پزشكان ( پروفشنال ها ) يا مديران ( بوروكراتها ) ؟

در سایت شخص دکتر علی اصغر سعیدی استادیار جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران مقاله ای از خانم  فرشته حجتي كرماني در باب مدیریت بیمارستان وجود دارد که قطعآ به لحاظ غنای مطالب و  ارایه دیدگاههای متفاوت در آن برای جامعهء بیمارستانی کشورمان جالب خواهد بود .  مهمترین شاخصهء این مقاله شاید پرهیز از کپی کاری و ترجمهء صرف و تلاش برای بررسی بومی یک مبحث با انواع پارامترها و تفکرات خارجی و داخلی میباشد

 برای مطالعهء قسمت دوم  این مقاله که شامل تعاریف  ديوان سالاري - حرفه گرايي و مقايسه حرفه گرايي و ديوانسالاري  است ؛  کافیست  بر روی کلمهء  ادامه متن  در کادر زیر کلیک فرمایید :  

تحلیل ما

متن کامل

قسمت دوم

پس از ارائه مقدمه و بيان مختصري از تاريخچه مديريت بيمارستان در ايران و جهان ، و باتوجه به سوال اساسي تحقيق ، قبل از هر چيز لازم است جهت روشن تر شدن بحث به تشريح و توضيح مختصري پيرامون مفاهيم " بوروكراسي " ( ديوان سالاري ) و " پروفشنالي " ( حرفه گرايي) بپردازيم :

ديوان سالاري :


بوروكراسي واژه اي است كه در قرن هجدهم رواج يافت . در زمينه ديوان سالاري از ابتداي رواج اين مفهوم تا زمان "ماكس وبر" اظهارنظرهاي گوناگوني ابراز شد كه هيچ يك از آنها به اهميت نظريه "وبر" نبود ، به همين دليل او را مهمترين بنيانگذار ديوانسالاري مي دانند.

ديوانسالاري ، نظام اداري با سازمان بزرگ و گسترده اي است كه با عده كثيري ارباب رجوع سروكاردارد ، غالبا آن را سازمان رسمي نيز مي نامند ، زيرا به جنبه غيررسمي سازمان بي توجه است . به عقيده "وبر" ديوانسالاري سازمان هايي هستند كه نه تنها منطقي بوده و كارايي دارند بلكه مبناي اساسي آنها قانون است.

وي بر پايه اين اعتقاد كه منطق و عقلانيت در رفتار انسان بسيار مطلوب است ، ديوانسالاري را وسيله اي براي نيل به عقلانيت در امور و فعاليت هاي سازمان يافته تلقي كرد و پس از تلاش هاي زياد و مطالعات گسترده ، خصوصيات مطلوب بهترين سازمانهاي ديوانسالاري را در سال 1909 ميلادي ارائه كرد .

به اعتقاد " وبر" هر يك از اين ويژگي هاي ديوانسالاري يعني : تقسيم كار و تخصص ، جهت گيري غير شخصي ، سلسله مراتب ، ارتقاء شغلي و قانون ومقررات ، عقلانيت و كارايي سازمان را تقويت مي كند .

مثلا تقسيم كار و تخصص ، افراد ماهر و خبره را بوجود مي آورد و خبرگان با جهت گيري غيرشخصي ، تصميمات فني صحيح و عقلاني را بر اساس واقعيت ها اتخاذ مي كنند . وقتي تصميمات عقلاني اتخاذ مي شوند ، قدرت مشروع سلسله مراتبي ، اطاعت و اجابت توام با انضباط و دستورات را با رعايت قواعد و مقررات تضمين مي كند و بالاخره ، مسيرشغلي ، براي كاركنان انگيزه اي بوجود مي آورد كه نسبت به سازمان و اداره وظيفه شناس و وفادار باشند و با تلاش بيشتر كار كنند . به عقيده وبر هريك از اين ويژگي ها كارايي سازمان را به حداكثر مي رساند .
به نظام بوروكراتيك انتقادات فراواني شده است كه در شرح مدل تحقيق به آنها مي پردازيم .

حرفه گرايي :

حرفه گرايي مانند بوروكراسي برگرفته از عقلانيت است . بسياري از شاخص هاي حرفه گرايي همان شاخص هاي بوروكراسي است (مثل قلمروهاي رسمي ، تخصص گرايي ، آموزش ، و التزام و تعهد تمام وقت ) . در واقع مي توان حرفه گرايي را نوع خاصي از بوروكراسي دانست كه از دل آن بيرون آمده و از اجزاء تشكيل دهنده آنست . " پيشرفتهاي تصاعدي علم و تكنولوژي ضمن آثار بسياري كه بر جوامع بشري گذاشته ، سبب تغييراتي در ساختار بوروكراسي شده ، و بوروكراسي حرفه اي را سبب شده است .

فلسفه وجودي چنين بوروكراسي اي در فرايند آموزشي تقسيم بندي حرفه اي جامعه شكل مي گيرد . اين نوع تقسيم بندي كارها را ساده مي كند . از يك طرف مشكلات اجتماع طبقه بندي مي شود و در مقابل ،آموزشها در تمام سطوح طوري طراحي مي گردد كه هر نوع آموزش در حل يكي از مشكلات كارساز باشد و هر فرد حرفه اي و متخصص ، توانايي ماهرانه اي در استفاده از ابزارهاي ذهني وعيني جهت حل يكي از دشواريها پيدا كند .

گرين وود (1957) ، در تعريف شاخص هاي حرفه گرايي موارد زير را يادآور شده است :
تخصص علمي – خودمختاري واستقلال راي – خودگرداني ( خود تنظيمي ) – دستورالعمل هاي اخلاقي – فرهنگ متمايز و مشخص حرفه اي

 
تعريف حرفه اي از ديد خود حرفه اي ها :
1 – حرفه اي به عنوان متخصص علم و فن :
در اين تعريف متخصص بودن از عناصر مركزي پروفشنال بودن مي باشد . مفهوم تخصص گرايي در پروفشنال ها نوعي انحصار در ارائه خدمات حرفه اي را به طور ضمني در خود دارد .
2 – حرفه اي به عنوان مقام و مرتبه :
در اين تعريف شاخص هاي " استقلال " و" خودگرداني" از ميان شاخص هاي حرفه گرايي ، علاوه بر " تخصص علمي " ، برجسته مي شود . يعني پروفشنالها اقتدار خاصي داشته و مقام ومرتبه ويژه اي در جامعه دارند . به زبان ساده ، حرفه اي بودن براي آنها مقام و اعتبار مي آورد .
3 – حرفه اي به عنوان ويژگي شخصيتي-اخلاقي خاص (Ethos ) :
در اين تعريف حرفه اي بودن يعني حمايت كردن ازيكسري ارزشها كه منفعت حرفه اي ها و مشتريانشان را ترقي دهد . در واقع فرهنگ خاصي كه برالتزام به هردوي مشتريان و همكاران حرفه اي دانشگاهي تاكيد مي كند . اين تعريف اولويت هاي خاصي را در اين التزام ، به حرفه اي ها تحميل مي كند : اول – حق تقدم با مشتري است . دوم – وابستگان مشتري . سوم – ديگر حرفه ايها و وابستگانشان .
اين تعريف نيز ، منعكس كننده فعاليت هاي انحصاري حرفه اي ها مي باشد . بدين معنا كه يك حرفه اي در ايفاي نقش انفرادي اش بتواند مستقيما با مشتريان بدون دخالت نفوذي ها عمل نمايد .

به هر حال برخي از اين عناصر با شاخص هاي بوروكراتيك منطبق اند و برخي مستقيما در تضاد با آن ها هستند . در هر صورت اغلب مشاهده مي شود كه حرفه گرايي مخالف بوروكراسي نشان داده شده است .از آنجا كه حرفه گرايي از دل بوروكراسي بيرون آمده ( تقسيم كار و تخصص )، لذا به نظر مي رسد نوعي تضاد دروني در مفهوم بوروكراسي وجود دارد . در هر حال تقابل ميان اين دو مفهوم ما را برآن مي دارد تا به مقايسه اين دو بپردازيم .

مقايسه حرفه گرايي و ديوانسالاري :

حرفه گرايي و ديوانسالاري را مي توان در سه بعد با هم مقايسه كرد :
1. مشروعيت : مشروعيت بوروكرات ها برگرفته از قوانين و الزامات سازماني بوده و به طور مستقيم يا ضمني به وسيله يك مقام مافوق تاييد و تصويب مي شود . اين مشروعيت درون سازماني است و از ساختار ديوان سالارانه شكل گرفته وبه وسيله سلسله مراتب منتقل ميشود .
مشروعيت پروفشنال ها بر داشتن بهترين پايه علمي فني مهارتي ، بنا شده است كه به وسيله استانداردهاي تخصصي در خارج از نظام ديوان سالارانه ودر مراكز آموزشي مانند دانشگاهها شكل مي گيرد .
2. پاسخگويي : در بوروكراسي مسووليت ها در ميان سلسله مراتب مديرانه در سازمان تجزيه مي شود . در حرفه گرايي ، پروفشنالها خود را در قبال سه گروه پاسخگو مي دانند : مشتري – حرفه اي – سازماني كه در آن مشغول به كار هستند .
3. انسجام : مكانيزم هاي منسجم كننده در بوروكراسي از قوانين و مقررات رسمي و سازماني ، از طريق استانداردكردن فرايند كار و محصول و به وسيله سلسله مراتب قدرت در سازمان فراهم مي شود .
در صورتي كه در حرفه گرايي ابزار اصلي هماهنگي ، استانداردهايي است كه متصديان حرفه اي در خارج از بوروكراسي و در مراكز آموزشي دانشگاهي ، جهت استاندارد كردن مهارت هاي پروفشنال ها ، ساخته و پرداخته اند . پروفشنال تنها از دستوراتي تبعيت مي كند كه از طرف سلسله مراتب حرفه اي و مراجع تخصصي صادر شده باشد و دستوراتي را مي دهد يا مي پذيرد كه ارزش فني داشته باشند .

تفاوت عمده ديگر پروفشنال ها و بوروكرات ها در سبك مسلط مديريت است :

سبك مسلط اداره كردن در سازمانهاي بوروكراتيك "سبك دستوري" است . اين سبك بر روي قانون حقوقي ناشي از ساختار مسلط و مقتدر بناشده و از ميان سلسله مراتب قدرت منتقل مي شود .

 نقطه قوت سبك دستوري ، در كارايي ، اثربخشي ، كنترل و پاسخگويي بالا مي باشد .
نقطه ضعف آن در انعطاف ناپذيري و محافظه كاري عليرغم تغييرات محيطي مي باشد .
سبك مسلط مديريت در ميان پروفشنال ها ، "سبك مشاركتي" است . در اين سبك ارزشها ، عقايد و رفتارها به طور مشترك در ميان گروه ارزيابي مي شود .
نقطه قوت سبك مشاركتي ، انعطاف پذيري آن با شرايط محيطي مختلف است .
نقطه ضعف آن ، درماندگي جهت سازگاري با دستورالعمل هاي هنجاري سازمان مي باشد .

. . . . . . . .  ادامه در قسمت سوم  . . . . . . . .

منبع : تاریخ : ۱۳۸۹/۲/۱۶ تعداد بازدیدکنندگان : 5605

مطالب مرتبط

برچسب ها

ارسال نظر

عنوان
متن
 
آمار بازدیدها

بازدید امروز : 4894
بازدید دیروز : 2070
بازدید این ماه : 6964
بازدید امسال : 802447
بازدید کل : 37169520

نظرسنجی

سوالی برای نظر سنجی وجود ندارد
نظرات سایرین  |  آرشیو نظرسنجی

کلیه حقوق این سایت متعلق به گروه مهندس اردلانی می باشد.
طراحی سایت و بهینه سازی سایت هخامنش