فمینیسم در بهداشت و درمان ؟!
مسأله فمینیسم در بهداشت و درمان از دو دیدگاه باید مورد توجه مدیران قرار گیرد: اول کارکنان زن شاغل در بیمارستان و دوم مسائل و مشکلات مرتبط با بیماران زن .
کارکنان زن شاغل در بیمارستان :
در جوامع گذشته ، زنان نقش اساسی را در مراقبتهای بیمارستانی به عهده داشته اند. به موازات رشد جوامع این نقش بیشتر به سمت مردها متمایل گشته است . به نحوی که برخی از مردم تصور می کنند که حرفه پزشکی مختص مردها می باشد و زنها باید خدمات کمکی را ارائه دهند.
در اوایل قرن نوزدهم بین پزشکان و قابله ها(ماماهای سنتی) بر سر کنترل تولد نوزادان اختلاف زیادی بود. در اواخر قرن نوزدهم با جنبش های پرستاری ، زنان توانستند تا اندازه ای قابلیت های خود را در حرفه پزشکی نشان دهند. با این وجود هنوز تصور مرد سالاری در حرفه پزشکی وجود دارد. به عنوان مثال در انگلستان که شعار آزادی و تساوی حقوق زن و مرد را سر می دهد، در سال ۱۹۹۵ میلادی زنها تنها حدود یک دهم مشاغل مدیریت ارشد NHS را به عهده داشته اند.
در حرفه پزشکی بیشتر مرد سالاری و در حرفه پرستاری بیشتر زن سالاری حکمفرماست . در سایر تخصصهای بهداشتی و درمانی نیز مردها نقش بیشتری دارند.
در سال ۱۹۰۰ میلادی در ایالات متحده حدود ۱۹ درصد زنان در بیرون از خانه کار می کردند که ۴/۴ درصد آنها پست مدیریتی داشتند. این رقم در سال ۱۹۵۰ میلادی به ۶/۳۳ درصد و ۶/۱۳ درصد با پست مدیریتی رسید. در سال ۱۹۹۰ میلادی زنان ۶/۴۵ درصد نیروی کار ایالات متحده را تشکیل می دادند. با این وجود، زنان بیشتر پست های مدیریت عملیاتی و مدیریت میانی را به عهده دارند و تنها ۵ درصد آنها پست مدیریت عالی را به عهده دارند (۱۹۹۰ میلادی ). با این حال عضویت زنان در عرصه مدیریت منجر به ایجاد مفاهیم جدیدی در این تخصص شده است . گرچه سهم زنان در مدیریت عالی درمانی بسیار ناچیز و غیر منطقی میباشد .
مشکلات مرتبط با بیماران زن :
مرد سالاری بودن حرفه پزشکی موجب عدم درک نیازهای بهداشتی و درمانی زنان شده است . زنان در تشریح بیماری های خود به خصوص بیماری های تناسلی برای پزشکان مرد اغلب با مشکل مواجه می شوند. بسیاری از زنان پس از درمان نیز با فشارهای روانی روبرو می گردند. به عنوان مثال برداشتن پستانها طی عمل جراحی توسط جراحان مرد نه تنها بعدها اثرات روانی بر بیشتر بیماران داشته ، بلکه موجب به وجود آمدن شکایاتی مبنی بر عدم ارائه تسهیلات مشاوره ای و توضیحات کامل قبل از عمل جراحی شده است .
اغلب سختگیرترین فمینیستها نیز برای درمان خود یا عزیزانشان بر اصول فکری خود چندان پایبند نبوده و جان بیمار را بر هر تفکر و فلسفهء دیگری مقدم میدانند . لذا تقریبا تفکر فمینیستی در بارهء بیماران زن نزد همهء مردم با بی اعتنایی مواجهه میگردد . بطوریکه میتوان اعلام نمود این مباحث در بیماران زن علی رغم مشکلات روحی مشاوره با پزشک مرد ٬ موجب اعتراض نمیباشد .
نتیجه :
طرح اینگونه مطالب شبه فلسفی ژورنالیستی ٬ برای جامعهء کارگری و تعارضات موجود در روابط شغلی ایشان ٬ نبایستی موجب خلط مبحث شده و با تکرار واژه هایی فریبنده روح حاکم بر مناسبات انسانی بخش درمان را به سمت جدالهای فلسفی سراپا تخیلی سوق دهد .
منبع : محفوظ