تکرار «تخت خالی نداریم» در اورژانس میلاد تهران
این روزها اگر گذرتان به اورژانس بیمارستان میلاد تهران افتاده باشد، عبارت «تخت خالی نداریم» به احتمال قوی جمله ای آشنا و تکراری برای شما است.
خبرنگار ایرنا که نیمه یکی از شب های اسفندماه به صورت اتفاقی با یک بیمار اورژانسی همراه شد، گزارشی میدانی و بی واسطه را از روند رسیدگی به بیماران اورژانسی مراجعه کننده به اورژانس بیمارستان میلاد تهیه کرده است.
همراه بیمار به ضلع غربی بیمارستان میلاد تهران که واحد اورژانس در آن مستقر است، مراجعه کردیم، ابتدا اوضاع خوب می نمود، زیرا برانکاردهای چرخدار در قسمت ورودی آماده پذیرایی و انتقال بیمارانی است که وضعیت خود را اورژانسی می دانند.
این اوضاع به محض انتقال بیمار با برانکارد به داخل واحد اورژانس، به یکباره تغییر می کند به نحوی که ناله های استمداد بیماران از پزشکان هم چندان تاثیری ندارد و همراهان بیمار سکوهای پذیرش را یکی پس از دیگری طی می کند به امید آنکه بتواند بیمار خود را هرچه سریعتر تحت درمان قرار دهند.
سالن انتظار شلوغ است، بیماران و همراهان آنان از نقاط مختلف کشور با نگاه به در ورودی بخش اورژانس در این بیمارستان انتظار می کشند.
یکی از همراهان که بیمارش روی برانکارد دراز کشیده است، می گوید: حدود چهار ساعت است که در این سالن منتظر پذیرش اورژانس هستیم و در این مدت فقط طبقات را بی هدف بالا و پایین رفته ایم.
ادامه می دهد: وقتی به یکی از درمانگاههای محل سکونت خود مراجعه کردیم، پزشک درمانگاه پس از تهیه نوار قلب از ما خواست هرچه زودتر بیمار را به یکی از بیمارستانهای مجهز تهران منتقل کنیم.
او با گونه های خیس از گریه و اشاره به بیمار می گوید: این برادر بزرگ من است که بعد از فوت پدر زحمات زیادی برای من و دیگر برادرانم کشیده است اما امشب که به من نیاز پیدا کرده، نتوانسته ام هیچ کاری برای بهبود و درمان او انجام دهم.
حرف های متاثر کننده او موجب می شود که دیگر منتظران در سالن انتظار اورژانس نیز از عدم رسیدگی به موقع به بیماران خود ابراز نارضایتی کنند.
همراه یکی دیگر از بیماران نیز می گوید: نیمه های شب پسرم درد شدیدی در ناحیه شکم خود احساس کرد که با مراجعه به پزشک درمانگاه شبانه روزی احتمال دادند آپاندیس باشد، بنابراین خیلی سریع او را به بیمارستان رساندیم و تا این لحظه هیچ کس در این بیمارستان به وضعیت ما رسیدگی نکرده است.
گلایه ها کم کم بیشتر شد گویی همه در جست وجوی گوش شنوایی بودند، از نگهبان در ورودی که این حرف ها برایش چندان تازگی نداشت، سراغ سوپروایزر بخش اورژانس را گرفته و از نحوه پذیرش اینگونه بیماران در اورژانس از او جویا شدم، او گفت: تخت خالی نداریم، بروند یک بیمارستان دیگر چون ما نمی توانیم هیچ مسوولیتی قبول کنیم.
وی ادامه داد: ممکن است برخی از این بیماران که حالشان وخیم است این جا جان خود را از دست بدهند و از دست ما نیز کاری بر نمی آید.
نومیدانه به سالن انتظار برگشتم تا ببینم عاقبت این بیماران چه خواهد شد، در همین لحظه مادری هراسان وارد سالن پذیرش شد و فریاد زد کمک کنید حال کودکم خوب نیست.
وی که درمانده شده بود به سمت در ورودی بخش اورژانس دوید که با سد محکم نگهبان انتظامات مواجه شد و فقط یک پاسخ شنید، تخت خالی نداریم.
این مادر که برای نجات فرزندش بی تابی می کرد با فریاد بر سر نگهبان، بغض خود را خالی کرد، اما باز هم نتیجه ای نگرفت و در نهایت تهدید شد که اگر به سر و صدا کردن ادامه دهد تحویل نیروی انتظامی خواهد شد.
ساعت ها سپری می شد و هیچ خبری از پذیرش بیماران نبود، در فضای لبریز از ناامیدی، حضور سوپروایزر این بخش در سالن، موجی از خوشحالی بوجود آورد، هرچند که بازهم هیچ گشایشی برای پذیرش در بخش اورژانس بیمارستان میلاد تهران ایجاد نشده بود.
صبح روز بعد برای در میان گذاشتن مشاهدات خود با رییس بیمارستان میلاد به ساختمان مرکزی مراجعه کردم که میسر نشد و فقط مدیر کشیک بیمارستان گفت: جا نداریم تخت ها پر است و اگر کسی می خواهد پیگیر درمان بیمار خود شود در اورژانس منتظر نباشد چون احتمال دارد بیمارش در طول این انتظار جان خود را از دست دهد.
ریختن این آب پاکی بر روی دستمان در حالی بود که موضوع بیمارستان مجهزی چون میلاد و عبارت تخت خالی نداریم، به شدت ذهنم را درگیر کرده بود و با خود فکر می کردم اگر این بیمارستان بزرگ در پایتخت تخت خالی برای بیماران اورژانسی ندارد، پس ... و تاثرآورتر و غم انگیزتر اینکه آوازه بیمارستان میلاد تهران، بیمارانی را با هزاران امید از دیگر استانها به این مرکز درمانی کشانده بود!
---------------------------------------
پایان